افزایش جمعیت و نیاز روز افزون کشور به محصولات جدید، منجر به احداث و توسعه فضاهای تولیدی و صنعتی گردید. تعدد و تنوع و ارتقای محصولات جدید در همه عرصههای زندگی و پاسخ به نیازهای عمومی باعث شد تا کارخانجات تولیدی، به سرعت گسترش یافته و در مدت کوتاهی نیاز روز افزون کشور به صنایع و کارخانجات پیشرفته و مدرن تفکر احداث شهرکهای صنعتی را پدید آورد.
رشد صنعت به صورت مجتمع، منطقه، ناحیه، قطب یا شهرک صنعتی پدیدهای گردید تا به لحاظ اهمیت از آغاز قرن بیستم میلادی در توسعه صنعتی کشورهای جهان و بهره گیری از امکانات و قابلیتهای هر منطقه مورد توجه ویژه قرار گیرد لزوم همگام شدن در راه صنعت و توسعه ملزم به در نظر گرفتن آمایش سرزمین و تقسیم نیروی کار در مناطق مختلف کشور با هدف توسعه صنعتی محورها و قطبها، مکانهایی را برای تجمع واحدهای صنعتی به صورت شهرک یا مجتمع، انتخاب و سازماندهی کند. این سازماندهی متأثر از عواملی مانند رشد جمعیت، اشتغال، محدودیت زمین، حفاظت و توسعه محیط زیست و تعیین کاربری زمینهای صنعتی میباشد (Forslid et al., 2002).
شهرک صنعتی مکانی است دارای محدوده و مساحت معین برای استقرار مجموعهای از واحدهای صنعتی پژوهشی و فنآوری و خدمات پشتیبانی از قبیل طراحی، مهندسی، آموزشی، اطلاع رسانی، مشاورهای و بازرگانی که تمام یا پارهای از امکانات زیر بنایی و خدمات ضروری را با توجه به نوع و وسعت شهرک و ترکیب فعالیتهای آن در اختیار واحدهای مذکور قرار میدهد. در چند دهه اخیر ایجاد و بهره برداری شهرکهای صنعتی رشد چشمگیری داشته است. ایجاد شهرکهای صنعتی که به منظور نیل به خودکفایی صنعتی کشور و منطقه، هدایت سرمایهها و بهره گیری از نیروی انسانی متخصص انجام میگیرد و فواید بسیاری در ارتقای سطح زندگی مردم، ایجاد کار، گردش سرمایه و بهره مندی انسانها دارد. اما اگر شهرک صنعتی و صنایع مستقر در آن بدون توجه به امکانات مکانی، منابع زیست محیطی و دستور العملهای رفتاری از جمله مقررات حفاظت محیط زیست، فیزیولوژی انسانها، گیاهان، حیوانات و مواهب طبیعی از قبیل آب، هوا و خاک، ایجاد شوند ممکن است باعث بروز اثرات ناسازگار شوند و بر خلاف اهداف مورد انتظار نتیجه دهند. بنابراین، اگر مکان شهرکها مناسب نباشد سرمایه هدر داده شده است (منوری، 1380).
بررسی شرایط کنونی ایران و ایجاد شهرکها و نواحی صنعتی در نقاط مختلف کشور، حتی پس از تصویب قانون شرکت شهرکهای صنعتی ایران نشان میدهد که نه تنها به مساله آمایش سرزمین چه در مقیاس ملی و یا منطقهای، حتی در شرایط حاضر توجه نمیشود و تقسیم کار و محدودة وظایف از دیدگاه کارشناسی مطرح نیست، بلکه سیاستها و اعمال نفوذها موجبات شکل گیری مسایل مرتبط با آمایش سرزمین شده و میشود (پولاددژ، 1373؛ دفتر برنامهریزی منطقهای، 1364).
با توجه به اینکه توسعه و محیط زیست دو موضوع جدایی ناپذیر میباشند ضروری است که با دستیابی و استفاده از ابزارهای مدیریت محیط زیست، در کلیهی برنامههای توسعه حداقل خسارت به منابع و محیط زیست وارد شود. اما عدم توجه به آثار و پیامدهای کوتاه مدت و بلند مدت پروژههای مختلف، عمدتاً سبب بروز مشکلات اساسی برای انسان و طبیعت خواهد شد (منوری، 1389).
2-1- بیان مسأله
مکانیابی مناسب برای ایجاد یک فعالیت در حوزه جغرافیایی معین، جزء مراحل مهم پروژههای اجرایی به ویژه در سطح کلان و ملی به شمار میرود. مکانهای نهایی باید حتی الامکان همه شرایط و ضوابط مورد نیاز را تامین نمایند ((Collins et al., 2001. از آنجا که مکانیابی دارای ماهیت مکانی است، بنابراین سامانه اطلاعات جغرافیایی ابزاری مطمئن با توانایی استفاده از لایههای اطلاعاتی متعدد و پردازش آن میباشد. همچنین با توجه به توانایی آن در مسایل تصمیم گیری و ادغام و رویهم گذاری لایههای اطلاعاتی موجب شده است جهت مکانیابی مناسب از این سامانه استفاده گردد (Kao and Lin, 1996). سامانه اطلاعات جغرافیایی ابزار مهمی جهت تهیه نقشه تناسب کاربری اراضی و طراحی مکانی برای برنامه ریزی و مدیریت هستند (Collins et al., 2001, Brail, 2001; Malczewski, 2004). برنامه ریزی مکانی شامل فنون تصمیم گیری است که از انواع تحلیل تصمیم گیری چند معیاره و ارزیابی چند معیاره مشتق میشود و ترکیب سامانه اطلاعات جغرافیایی با روش تحلیل تصمیم گیری چند معیاره یک ابزار قوی برای برنامه ریزی مکانی پدید آورده است (Malczewski, 2006). تحلیل تصمیم گیری چند معیاره یکی از انواع روشهای رایج میباشد که به وسیله سیستم پشتیبان تصمیم گیری به منظور سنجش مسیرهای متفاوت در اجرای یک عمل بر اساس عوامل متعدد و همچنین مشخص کردن بهترین مسیر پیاده سازی و اجرا میشود
خرید اینترنتی فایل کامل :
(Prakash, 2003).
عوامل موثر در انتخاب و اولویت بندی مکانی بسیار مهم و در عین حال متنوع و متعددند. برخی از این عوامل ثابت و ایستا و برخی پویا و متغیرند بدین معنا که با گذشت زمان تغییراتی در آن ها ایجاد میشود که اهمیت کمتر و بیشتر پیدا میکنند. در عین حال پارهای از عوامل موثر بر اولویت بندی مکانی، عینی و قابل محاسبه و برخی ذهنی و جنبه سلیقهای و شخصی دارند (Ramanathan, 2001).
اتخاذ تصمیمهای لازم در مورد تعیین و اولویت بندی مکانی از طریق پردازش فهرستی از معیارهای مختلف برای تعیین مناطق بالقوه امکان پذیر است. ارزیابی چنین فهرستی از معیارهای مختلف برنامه ریزان را در تصمیم گیری میتواند کمک کند (رستمپور، 1376).
3-1- اهمیت و ضرورت انجام تحقیق
تعیین محل کارخانه، یکی از کلیدی ترین گامهای تأسیس کارخانه است، چرا که نتایج این تصمیم در بلند مدت ظاهر شده، اثرات بسزایی از بعد اقتصادی، محیط زیست، مسایل اجتماعی و … دارد. یکی از جنبههای تأثیرهای درون سازمانی، تاثیر مستقیم آن در سود دهی کارخانه خواهد بود و از بّعد برون سازمانی، ساخت کارخانههای بزرگ در یک منطقه میتواند شرایط مختلف اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، محیط زیست و غیره را تحت تأثیر خود قرار دهد. تعیین محل کارخانه از نظر اقتصادی نقش مهمی در میزان سرمایه گذاری اولیه به هنگام تأسیس کارخانه دارد. همچنین هنگام بهره برداری طرح، این تصمیم گیری، تأثیر کلیدی در قیمت تمام شده کالا را دارد.
بخش خصوصی تمایل دارد واحدهای صنعتی و تولیدی خود را در نواحی و مکانهایی مستقر سازد که بتواند به هدف خود مبنی بر بیشینه کردن سود نایل گردد. این در حالی است که بخش دولتی با تکیه بیشتر بر موضوعات خاص سیاسی و اجتماعی و در جهت از میان بر داشتن نابرابریهای منطقهای و ایجاد تعادل بین مناطق مختلف و توسعه همه جانبه و متوازن در سطح کشور گام بر میدارد و بر همین اساس اقدام به مکانیابی تأسیسات گوناگون میکند (Ruiz Puente et al., 2007).
مدیران و تصمیم گیرندگان صنعتی کشور با توجه به دیدگاههای آمایش و راهبردهای توسعه صنعتی، مکانهایی را برای تجمع واحدهای صنعتی به صورت شهرک یا مجتمع، انتخاب و سازماندهی میکنند (Ruiz Puente et al., 2007).
طبیعت، ساختار و قانون مندی خاصّ خود را دارد و نظامی خود گردان است. در این نظام همه چیز با هم مرتبط است و کلّیت آن، ظرفیت و حدّ آستانهی بردباری معین دارد. هر گونه بهره برداری به ویژه بارگذاری صنعتی در محیط طبیعی باید با رعایت قوانین و همگام با طبیعت باشد؛ چرا که تجاوز به آستانهی بردباری اجزاء و کلّ محیط منشاء مشکلاتی در محیط است که باید بیش از پیش مورد توجّه قرار گیرد به هر حال مسلماً عوامل بسیاری در امر مکانیابی شهرکهای صنعتی دخیل هستند که باید مد نظر قرار گیرند. این مساله نشان دهنده اهمیت موضوع مکانیابی شهرکهای صنعتی است.
استان کهگیلویه و بویراحمد با مساحت 16264 کیلومترمربع در جنوب غربی ایران قرار دارد. این استان بین دو مدار 29 درجه و 52 دقیقه و 31 درجه و 26 دقیقهی شمالی و نصف النهارهای 49 درجه و 55 دقیقه و 51 درجه و 53 دقیقهی شرقی قرار گرفته است. بر اساس سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال 85 این استان 634299 نفر جمعیت داشته که سهم منطقه شهری معادل 302192 نفر 6/47 درصد و در مناطق روستایی و عشایر کوچ نشین 332107 نفر 4/52 درصد بوده است (سرشماری تفضیلی نفوس و مسکن، 1385). سه دهه اخیر شاهد گسترش و بهره برداری شهرکهای صنعتی در این استان بودهایم که حاصل آن 17 شهرک صنعتی بوده است، که از این تعداد هشت شهرک صنعتی به بهره برداری رسیده که مساحت 549 هکتار را به خود اختصاص داده است و مابقی هنوز به مرحله بهره برداری نرسیده است. هرچند که شهرکهای صنعتی با مساحت بیش از 100 هکتار از جمله طرحهایی میباشد که قبل از ایجاد و بهره برداری نیاز به انجام ارزیابی اثرات زیست محیطی دارد، ولی به دلیل کمتر بودن مساحت شهرکها این امر مهم انجام نگرفته است، همچنین مکانیابی برای این شهرکها انجام نگرفته است. بنابراین، ضرورت انجام مکانیابی استقرار صنایع در استان از بعد زیست محیطی امری لازم و حیاتی میباشد. با انجام مکانیابی استقرار صنایع امکان بررسی تناسب استقرار شهرکهای صنعتی احداث شده و در حال بهره برداری محقق میگردد. با انجام این مطالعه علاوه بر نیل به اهداف زیست محیطی و گامی بهسوی توسعه پایدار در صورت عدم تناسب زیست محیطی شهرکها، راهکارهای مناسب ارائه میگردد.