شهر شیراز یکی از کانونهای اصلی هنر نقاشی ایران در دوران زند و قاجار بود که با مطالعه آثار باقیمانده از آن دوران میتوان به شکل کاملتری از شناخت نقاشی ایرانی در آن دوران رسید. در میان آثار نقاشی باقیمانده از این دوران میتوان به خانههای تاریخی متعددی اشاره کرد که هر یک به فراخور خود ویژگیهای سبکشناختی و زیباییشناختی نقاشی دوران زند و قاجار را بازتاب میدهند. یکی از این خانهها، معروف به خانه عطروش است.
خانه قدیمی آقای حاج محمود عطروش معروف به منزل حاج میرزا محمدعلی فیروزآبادی از جالبترین و زیباترین خانههای قدیمی دوره قاجاریه از نظر کاشیکاری و نقاشی محسوب میگردد. محل آن در بازار حاجی انتهای کوچه زنجیرخانه قراردارد که نمونههای نفیسی از کاشیکاری مربوط به دوره قاجاریه در خانه عطروش نصب گردیده و از بهترین نمونه کاشیکاری هفت رنگ دوره قاجاریه محسوب میگردد.خانه عطروش از نظر شکل و فرم کاشیکاری جالب و منحصر به فرد محسوب می شود، منزل مذکور از نظر نقاشی و رنگ و روغن بر روی چوب، گچ، تابلوهای کاشیکاری، آجرکاری باید از نمونههای جالب هنری دوره قاجاریه محسوب داشت. ساختمان شمالی شامل یک تالار اصلی در وسط و دوگوشواره در طرفین آن در طبقه فوقانی و یک حوضخانه و دوگوشواره درطرفین آن در طبقه زیر میگردد که آنها را مورد بررسی قرار خواهیم داد.
در این پایان نامه به کلیات پژوهش،مطالبی درباره دوره قاجار،شیراز در زمان قاجار، بررسی آثار هنری قسمتهای مختلف بنا شامل کاشیکاری دیوارهای حیاط و تابلوهای نقاشی و در انتها به نتیجه پژوهش و اینکه تصاویر خانه مذکور با چه مضامینی کار شده است و اینکه گونه های مختلف انسانی،حیوانی و گیاهی در چه جایگاهی قراردارند پرداخته می شود.
1-1) بیان مسئله
خانه آقای حاج محمود عطروش معروف به منزل محمدعلی فیروزآبادی از زیباترین خانههای قدیمی دوره قاجاریه در شهر شیراز میباشد.در ورودی آن در دالان قراردارد و به مغرب باز می شود.این خانه قدیمی شامل یک رشته ساختمان در سمت شمال و یک رشته ساختمان در سمت مغرب میباشد. دیوار جنوبی و شرقی و نمای ساختمان شمالی کاشیکاری است و تابلوهای نفیس کاشیکاری مربوط به دوره قاجاریه در دیوار جنوبی و شرقی و حوضخانه آن نصب گردیده که از بهترین نمونه کاشیکاری هفت رنگ دوره قاجاریه محسوب میگردد.
ساختمان شمالی دوطبقه است و درگوشه شمال شرقی آن ده پله سنگی یکپارچه نصب شده که حیاط را به ساختمان مربوط میسازد،درگوشه شمال غربی نیز راهرویی تعبیه شده که به وسیله پلکان به کفشکن غربی ساختمان مربوط می شود.در زیر ساختمان شمالی حوضخانهای تعبیه و درطرفین حوضخانه دوگوشواره دیده می شود. حوضخانه کاشیکاری است و کاشیکاری آن نوع مخصوصی است که به کاشی خاتمسازی معروف است.ازاره گوشههای طرفین حوضخانه نیز کاشیکاری زیبای خاصی را دارد،ازاره سنگی بنا در سمت شمال و مغرب با ارتفاع 5/2 متر از قطعات سنگ یکپارچه تهیه و نصب گردیده است.
خانه عطروش ازنظر شکل و فرم کاشیکاری جالب و منحصر به فردی محسوب می شود، منزل مذکور از نظر نقاشی و رنگ و روغن بر روی چوب، گچ، تابلوهای کاشیکاری، آجرکاری باید از نمونههای جالب هنری دوره قاجاریه محسوب داشت. ساختمان شمالی شامل یک تالار اصلی در وسط و دوگوشواره در طرفین آن در طبقه فوقانی و یک حوضخانه و دوگوشواره در طرفین آن در طبقه زیر میگردد که آنها را مورد بررسی قرار خواهیم داد.
در این پایان نامه با توجه به مبانی زیبایی شناختی هنر قاجار به بررسی آثار هنری قسمتهای مختلف بنا شامل کاشیکاری دیوارهای حیاط و تابلوهای نقاشی پرداخته می شود.
1-2) پیشینه پژوهش
پایان نامهای در مورد خانه عطروش کارنشده است ولیکن چون مربوط به دوره قاجار میباشد درباره قاجار مطالبی موجود میباشد، مثلا در زمینه نقد زیباییشناسی دوره
خرید اینترنتی فایل کامل :
قاجار توسط بهنام جلالی جعفری و درباره تاریخ و تمدن فرهنگ ایران احمد تاج بخش و یا سیدمحسن جوادی درباره هنر دوره قاجار و همچنین شاهرخ مسکوب درباره هنرنقاشیایران مطالبی را به ثبت رساندهاند. همچنین یعقوب آژند برروی نقاشان قاجار کارکرده است.جیان روبرتو اسکارچیا درباره هنر زند و قاجار،شیلا کنبای درباره نقاشی ایران کتاب دارند ولی درباره خانه عطروش هیچ نوشته مکتوبی دردسترس نمی باشد.
1-3)پرسشهای پژوهش
1-با توجه به شرایط اجتماعی و فرهنگی خانه عطروش در زمان قاجار، نقاشیهای آن از چه ساختار و ماهیت فرهنگی و زیبایی شناختی برخوردارند؟
2-عناصرتصویری نظیر نقش انسان درنقاشیهای خانه عطروش به چه شکل است وچهجایگاهی دارند؟
1-4) فرضیه
1- آثار تصویری خانه عطروش بنا به ماهیت و کارکرد فرهنگی و اجتماعی خود درانواع متعدد با مضامین مختلفی کارشده اند که همه آنها از نوعی ساختار زیباییشناختی مشابه و درعینحال هرکدام ازآنها مطابق باهدفی که دنبال می کنند از ویژگیهای خاص سبکشناختی مختص به خود برخوردارند.
2- در نقاشیهای خانه عطروش گونه های متعدد انسانی،گیاهیو حیوانی دیده می شود که در این میان انسان ازجایگاه برجستهای برخوردار است به ویژه تصویرزن جایگاه خاصی را درنقاشی ها به خود اختصاص میدهد.
1-5) اهداف تحقیق
تحلیل ویژگیهای زیباییشناختی آثار نقاشی باقیمانده در خانههای تاریخی شیراز
شناسایی نقش و جایگاه نقاشی در زندگی اجتماعی جامعه قاجار
شناخت رویکردهای گوناگون به هنر در دروان قاجار
1-6) روش پژوهش
روش پژوهش توصیفی ـ تحلیلی است. پایه پژوهش از این نظر برپایه اسناد مکتوب و تصاویر بهجای مانده از خانه تاریخ عطروش مورد بحث قرار میگیرد.رویکرد توصیفی کمک می کند تا فرایند تحول نقاشی ایرانی در نقاشیهای خانه عطروش مورد بررسی قرارگیرد وماهیت تحلیلی آن در جستجوی علل و چرایی و همچنین بررسی ویژگیهای زیباییشناختی و سبکشناختی نقاشیهای خانه عطروش می پردازد.روش اصلی و پایه گردآوری اطلاعات در این پژوهش به صورت کتابخانهای میباشد که مطابق با متغیرهای اصلی پژوه هرکدام مورد بررسی قرار خواهندگرفت، لیکن به منظور بررسی و تبیین مصداقهای مورد مطالعه قرارگرفته شده ازروش میدانی و ازطریق مشاهده آثار به جمعآوری و بررسی نمونههای تصویری مطابق با فرضیه های پژوهش پرداخته می شود. درروش کتابخانهای با مراجعه به بانکهای اطلاعاتی و کتابخانه ها مطالب مرتبط به متغیرهای اصلی مطالعه میشوند. درروش میدانی هم باتوجه به آثار نقاشی بهجای مانده در خانه عطروش به روش مشاهده مستقیم به تجزیه و تحلیل آثار پرداخته می شود.در واقع روش گردآوری مطالب روش ترکیبی است یعنی در آن از روش های کتابخانهای، تعریفی، توصیفی، مقایسه ای استفاده می شود.
…………………………………………………………………………………………………………………..60
2-4. افسانه «پهلوان جوسر»…………………………………………………………………………………………….62
1-2-4. تطبیقی بر تحلیل داستان «پهلوان جوسر» با نمونههای تصویری نقشمایههای آثار هلیلرود………………………………65
3-4. افسانه «درونج»……………………………………………………………………………………………………………………….74
1-3-4. تطبیقی بر تحلیل داستان «درونج» با نمونههای تصویری نقشمایههای آثار هلیلرود ………………………………………78
نتیجه گیری………………………………………………………………………………………………………..84
مآخذ………………………………………………………………………………………………..87
گزارش کار عملی و روایت تصویری افسانهی پهلوان جوسر………………………………………………….. 91
فصل اول:
مسائل و فرضیات پژوهش
بیان مسأله:
آثار نویافته تمدن جیرفت (حاشیه هلیلرود) که موجب شگفتی جهانیان شده است از جنبه های گوناگونی حائز اهمیت است. به استناد برخی منابع نوشتاری و باستانشناختی، این آثار از تاریخ بسیار طولانی برخوردار است و مطالعات صورت گرفته بر روی این آثار موجب شده که محققین، تاریخ شکل گیری این آثار را قدیمیتر از اولین تمدن جهان یعنی «بینالنهرین» بدانند و حتی این فرضیه را ارائه دهند که شکل گیری اولین تمدن جهان نیز در این منطقه بوده است. بدون شک قومی با چنین درجهای از تمدن و هنر بایستی صاحب خط و آثار مکتوب نیز باشد. ولی تا کنون جز دو سطر از نوشته های آنان به دست ما نرسیده است. این دو سطر نیز تاکنون بازخوانی نشده اند و در صورت بازخوانی شدن نیز به هیچ وجه برای درک فرهنگ و اساطیر تمدن این حوزه که در جاهایی به تمدن «اَرَتا» از آن یاد می شود، کافی نیستند. بنابراین تصاویر بازمانده در حال حاضر با ارزشترین مدارک هستند. این تصاویر که شالودهی دانسته های فعلی ما بر آن استوار است، اهمیتی فراوان دارند و با تحلیل آنها شاید بتوان برای نفوذ در عمق این تمدن عظیم و اعجابآور راهی پیدا کرد. به هر اندیشه، آثار موجود و تصاویر نقش شده بر روی آنها، گواه و شاهدی متضمن بر وجود اجتماعی با فرهنگِ غنی و خط مشی مدوّن هستند. این جامعه در بطن خود، هنری را پرورش داده که به هیچ وجه قابل اغماض نیست. فرایند تکامل این هنر، قطع به یقین مسیری بس طولانی را پیموده تا به چنین ارائهای رسیده است. ردیابی این سیر تاریخی و جستجوی نقطه آغاز پیدایش چنین تمدنهایی به عهده علم باستانشناسی است و در این مجال نمیگنجد. چنان که بررسی ریشه و بُنیهی فرهنگی یک جامعه باستانی، نیازمند پژوهش گسترده و مطالعات عمیق در راستای تاریخ است، تمدن هلیلرود به دلیل نویافته بودنش، تا به اکنون، بهرهمند از چنین کنکاشی همه جانبه نشده است. آنچه که دربرگیرندهی مطالعاتِ حول محور این تمدن است تعداد بسیار محدودی کتاب و
خرید اینترنتی فایل کامل :
بیشتر گزارشات و مقاله هایی است که در مجلات مختلف چاپ شده است. در بعضی از این مقالات به بررسی ارتباط بین این تمدن و تمدن بینالنهرین پرداخته شده است، و جستجویی در باب این ارتباط با تمدن هند که به نظر می آید به دلیل نزدیکی جغرافیایی و نژادی و نیز فرهنگی از اهمیت بیشتری برخوردار بوده است، صورت نگرفته است. اما آنچه که حل نشده به نظر میرسد، مسئله وجود تداوم هویت فرهنگی بین ساکنان قدیم حوزه هلیلرود (هزارهی سوم قبل از میلاد) و ساکنان کنونی این منطقه است که جستجوی این ارتباط، ما را به سمت ادبیات (افسانهها و داستانها) و دیگر علایم فرهنگی موجود در بین مردم بومی منطقه و تصاویر نقششده بر آثار به جا مانده از ساکنان قدیم منطقه، هدایت کرده است.
برای اینکه بتوانیم ارتباط و انطباقِ نقوش به کار رفته در آثار تمدن حوزه هلیلرود را با داستانها و افسانهها و نیز باورهای اسطورهای و آیینی و حتی تمهیدات اخلاقی و عقاید مذهبی رایج در بین ساکنان بومی، ثابت کنیم، نخست باید اصالت این آثار و نیز تعلق آنها به انسانهای هزارههای دور که در این ناحیه ساکن بوده اند را به اثبات برسانیم. و نیز دلایل ثبت صحنه ها و شمایل موجودات به یاری نقش و تصویر، توسط هنرمند برخاسته از آن جامعه را جویا شویم. و همچنین به دنبال ریشه ذهنیت خالق یا خالقانِ این آثار، در افسانهها و باورهای موجود در بین مردمان بومی حاضر بگردیم. در این راه نیاز به تجسس مبتنی بر ریشهیابی در زمینه های تخصصی گوناگون، از جمله؛ تاریخ، جغرافیای تاریخی، باستانشناسی، تاریخ ادبیات و تاریخ اسطوره غیر قابل انکار است و بر حسب کنکاشی قابل اعتنا میتوان گمانه زنی هایی در مسیر یافتن ریشه باورها و اسطورهها انجام داد. لذا آنچه مسلّم است در گام اول باید در پی اثبات اصالت مذکور باشیم و تمام مدارکی که می تواند یاری رسان تحقق ماهیت آثار و نقوش روی آنها و همچنین مدلول نمودن ذهنیّت هنرمند یا نگارندهی نقوش باشد را گِرد آوریم. در این راستا تکیه بر دانش جغرافیایی و تاریخ جغرافیا و نیز یاری گرفتن از علم باستانشناسی اصل است. از آنجا که علم باستانشناسی متعلق به مکان و زمان است، ما نیازمند تجزیه و تحلیل مکان و خاستگاه فرهنگی یک جامعه در زمان معین میشویم. همچنین شناخت فرهنگ یک اجتماع در دورهای معین، نیازمند تجاوز به حریم ادبیات و در بطن آن، معنای اسطوره در آن اجتماع میباشد. بنابراین، ردیابی رسوم، باورها، داستانها و افسانهها به ماهیت اسطوره و ذهنیّت اسطورهپردازی ختم می شود.
چنانچه انتظار میرود، در این سرزمین نیز مانند نواحی همسایه، تلفیقی میان فرهنگ مهاجران آریایی و مردم بومی ساکن این سرزمین روی داده است. همچنین در ادوار پس از آن نیز شاهد جولانِ مذاهب و فرهنگهای مختلف در عرصه خالی فرهنگ این سرزمین، میشویم. طلب یاری از دانشی که از فرهنگهای همسایه داریم و به ویژه یاری گرفتن از تاریخ، ادبیات و باستانشناسی امیدبخش و راهگشا خواهد بود.
با این وجود، برای یافتن اطمینانی نسبی دربارۀ حدسهایی که در باب ریشه گرفتن برخی از باورها و آیینها و اسطورههای بومی، از فرهنگ مردم ساکن در هزارههای دوم پیش از میلاد و ادوار پیش از آن در این سرزمین، زده می شود، راهی جز رجوع به آثار باستانی وجود ندارد. تصاویر و نقوش و دیگر یادمانهای باستانشناختی را باید منابع اصلی برای کسب آگاهی درباره دین و فرهنگ مردم در آن اعصار دانست. تا هنگامی که نوشته هایی از زیر خاک به درآید و از آن منابع مکتوب گواهیهایی در توضیح باورهای دینی و اساطیر این جامعه یافت شود، ناگزیر به همین میزان آگاهی از روی اشیای باستانی و به تبع آنها رجوع به افسانه های زنده و آداب و رسوم و دیگر پدیده های فرهنگی باید اکتفا کرد. در همه این مراحل، سنجش و مقایسه راه نهایی و اصلی برای رسیدن به نتیجه و حدس قابل بحثی است که خود باز همواره می تواند مورد بحث و جدل بسیار قرار گیرد.
باید یادآور شویم که مهمترین موضوعات منعکس شده بر روی ظروف سنگ صابونیِ در دسترس عبارتاند از: نقش مکرر مار و عقرب و عقرب/انسان، تصویر نماهای معماری، صحنههای نبرد حیوانات گربهسان با مارهای عظیمالجثه، نبرد شیرها و پلنگها با گاوهای تنومندِ کوهاندار، نبرد گاو/انسان با حیوانات درنده، تصویر بز کوهی و درخت که به اعتقاد باستان شناسان، درخت زندگی است. همچنین نقش پر کاربرد جنگ بین عقاب و مارها که قابل توجه مینماید. اما تصویر برخی حیوانات که در تمدنهای دیگر کم و بیش یافت می شود، مانند: اسب، فیل، شتر، پرندگان دریایی و غیره، در اینجا دیده نمی شود، و نیز حیوانات مصور شده در این آثار (مانند عقرب و مار)، با این کثرت در آثار تمدنهای دیگر یافت نمی شود. از این روی، این مسائل شُبهاتی را به همراه میآورد، از جمله؛ ارتباط و یا عدم ارتباط فرهنگی و اقتصادی با دیگر تمدنهای همجوار مثل هند و بینالنهرین.
پیرو این مباحث، به نکاتی کلیدی و مهم بر میخوریم که شاید یافتن جوابی برای آنها، ما را در تکامل انطباق و یا عدم انطباق نقوشِ آثار با افسانه های بومیِ منطقه، مدد رساند؛ (لازم به تذکر است که گسترهی بحث راجع به آثار و نقوش روی آنها، دربرگیرندهی آثار مکشوفه از محدوده هلیلرود، تا این زمان است که در موزهها و مکانهای فرهنگی کشور موجود است.)
«کلمهی دیزاین به زبان فارسی، طراحی ترجمه شده و به کار میرود. در صورتیکه دیزاین دارای مفهوم متفاوت و وسیعتری است. دیزاین به معنی ساختار دادن و یا سازمان دادن است. معنی و یا منظوری را با در نظر گرفتن امکانات، با درک اولویت اجزاء آن با کمک عقل، منطق و خلاقیت برای درک و یا مصرف مخاطب و یا جماعتی خاص سازماندهی کردن و سامان دادن است؛ که از معنی طراحی بسیار فاصله دارد. طراحی، آخرین مرحلهی شکل گرفتن دیزاین است که برای نشان دادن فکر و ایده، روی کاغذ به کار میرود.» (مثقالی، «دیزاین»، حرفه هنرمند، شماره 19، ص 2)
«گرافیک دیزاین امروز دیگر از چنان عمر دیرپایی برخوردار است که میتوان نقش آن را در جامعه به آسانی مورد بررسی و شناخت قرار دهد. هر چند، گرافیک دیزاین بر خلاف معماری، ادبیات یا هنرهای زیبا، بدون اتکا به تفکر نظری چندانی بسط و تکامل یافته است. گرافیک دیزاین در روندی تدریجی در قالب تلاشهایی پراکنده در بسط و توسعهی گونههای فرعی خود چون پوستر یا کتاب، لیکن بدون پیریزی دستگاه نظری موجود در حوزهی ادبیات یا دیالوگ جاری در حوزهی معماری، به کنشی آگاهانه بدل شده است.» (فراسکارا، «گرافیک دیزاین: هنر زیبا یا علم اجتماعی؟»، حرفه هنرمند، شماره 19، ص 14)
«از زمانی که انسان تصمیم به ارائه یک پیامِ تصویری گرفت و به زعم خویش از مواد و متریالی که برای همنوعانش مفاهیم مشخص و تا حدودی ثابت داشت، استفاده کرد؛ هنر گرافیک آغاز شد و تاکنون نیز با همه ی پیشرفتها و تغییراتی که داشته است باز هم با همان شیوه به حرکت خود ادامه میدهد. صدها نگاره در غار شووه (Chauvet)، در جنوب فرانسه که در حدود سی هزار سال پیش از میلاد مسیح، طراحی شدهاند، نگارههای غار لاسکو (Lascaux)، حدوداً چهارده هزار سال پیش از میلاد مسیح و بسی دیگر از این غار نگارها در دیگر نقاط جهان که با پیدایش خط به زبان نیز تجهیز شدهاند، در سه یا چهار هزار سال پیش از میلاد، همه نشانههایی بارز از تاریخ گرافیک و رشتههای وابسته به آن هستند.» (ویکی پدیا؛ 30 مه ۲۰۱۲؛ ساعت ۱۹:۵۵)
«ارتباطات تصویری، تاریخی طولانی دارد. از همان زمانی که انسان اولیه، برای غذا شكار میكرد و جای پنجههای حیوانی را در گل میدید، در حقیقت به یک شكل گرافیكی نگاه میكرد؛ او در فكرش، حیوان را میدید. گرافیک حتی میتواند مجموعهای از علائم باشد.» (سایت حوزه هنری استان کرمان؛ 9 بهمن 1390)
«دیزاین به معنی امروزی آن در طی 400 سال اخیر در غرب شکل گرفته است. ما کمتر از 100 سال است که با این پدیده برخورد کردهایم (در قدیم دیزاینر و هنرمند و صنعتگر یکی بودند و این تفکیک مشاغل در قرون اخیر به آرامی شکل گرفته) و در نتیجه برایمان بیگانه است.» (مثقالی، «دیزاین»، حرفه هنرمند، شماره 19، ص 4)
«پوستر در طراحی گرافیك، از جمله نمادهای توسعه محسوب میشود، بدینترتیب كه موضوعی با محتوای اقتصادی به یاری تصویر و نوشته، تبدیل به مطلبی به یادماندنی میشود. در شهرهای بزرگِ رو به رشد قرن نوزدهم، پوسترها نشانههای زندگی اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی به شمار میرفتند و همیشه رقابت برای جلب مشتری، فروش بیشتر، جلب توجه مردم و هدایت آن ها به سوی امور فرهنگی (انواع سرگرمیها و …) در جریان بود. با گسترش لیتوگرافی و چاپ و استفاده از رنگ، میزان توجه مردم به پوستر افزایش یافت. تصویرسازی، مفهومِ كاملی از نوشته پیدا كرد كه مد هنری روز را منعكس میكرد، تصاویری كه با ظرافت ساده شده و مفاهیم اقتصادی ، هنری و … را به خوبی منعكس مینمود. قبل از لیتوگرافی، پوسترها همانند كتابها با حروف چاپی و با جوهر سیاه و گاهی همراه با تصاویری كه روی چوب كندهكاری میشد، چاپ میشدند و این چاپگر بود كه حروف را انتخاب و مرتب میكرد و در صفحه قرار میداد.» (سایت حوزه هنری استان کرمان؛ 9 بهمن 1390)
«تولوز لوترک (Henri de Toulouse-Lautrec) که یکی از شاخصترین استادان هنر پوستر، در قرن نوزدهم بود، دگرگونیهای ارزندهای چه در محتوا و چه در سبک هنری
خرید اینترنتی فایل کامل :
پوستر به وجود آورده است. بیش از هر چیز میتوان گفت که هنرِ مدرنِ گرافیک در پوسترهای او به اوجی درخور رسید و به عبارتی دیگر، آثار لوترک به تولد هنرگرافیک در پوستر انجامید. لوترک، شیوهی شاعرانه و امپرسیونیزم را که در کارهای دیگر پوسترسازان به چشم میخورد، کنار گذاشت و به جای آن، تکنیک چاپهای ژاپنی را با سطحهای رنگی بیعمق و صاف برای ارائه کارهای خویش به کار گرفت.» (ویکی پدیا؛ 30 مه ۲۰۱۲؛ ساعت ۱۹:۵۵)
«همچنین آغاز هزارهى سوم میلادى و پشت سر گذاشتن عصر صنعتى و ورود به عصر فراصنعتى (اطلاعاتى)، باعث شد، حرفهى دیزاین كه قرن بسیار پربارى را پشت سر گذاشته بود به مرحلهى كاملاً جدیدى از فرایندِ تكاملیاش گام نهد. در این مرحلهى جدید، برخلاف باور سنتى حاكم در طى قرن بیستم كه در آن نتیجهى كار و اثر نهایى دیزاینر، همهى توجهها را به خود جلب مینمود، اكنون فرایند و روند رسیدن به آن خروجى اهمیتِ ویژهاى پیدا میكند. بدین ترتیب، دیگر تعریف دیزاین صرفاً در محدودهى خروجیهاى بصرى آن خلاصه نمیشود و گام به عرصهاى فراتر گذاشته است. تفكرِ دیزاین، اصطلاحى است كه در دههى اخیر و براى بیان روش فكرى فرد دیزاینر در مواجهه با صورت مسئلههاى گوناگون و ارائهى راه حل هاى نو براى آن ها به كار میرود؛ روش تفكر و منشى كه به اعتقاد بسیارى از صاحبنظران مطرح دنیاى امروز قادر است براى بسیارى از مشكلات پیچیدهى اجتماعى، فرهنگى، اقتصادى، محیط زیستى و تجارى موجود راه حل هایى كارآمد ارائه نماید. اهمیت تفكر دیزاین به جایگاهى ارتقاء پیدا كرده است كه امروزه مطرحترین مدارس بیزنس دنیا، به روشهاى گوناگون، درصدد هستند دانشجویان خود (متخصصان آیندهى عرصهى بیزنس) را با مبانى فكرى دیزاینرها آشنا نمایند.» (انجمن صنفی طراحان گرافیک ایران؛ سه شنبه ۱۸ آبانماه ۱۳۸۹، ساعت ۱۷:۳۰)
«پس از مدتی عكاسی شروع به تأثیرگذاری در گرافیک كرد. چرا كه تا آن موقع امكاناتِ تكنیكی و چاپ بسیار ابتدایی بود. معمولاً عكاسان در زمینههای دیگری كار میكردند و به تبلیغات گرافیک علاقهای نشان نمیدادند، هر چند بعضی كارهای تبلیغاتی را نیز انجام دادند ولی از این كه پای كار خود را امضاء كنند، امتناع میكردند. به هر حال، از یک طرف توجه بسیاری از گرافیستها به عكاسی معطوف شد و از طرف دیگر انقلاب در تكنیكهای چاپ، عكاسان را به طرف تبلیغات هدایت كرد. در اولین تبلیغاتی كه به وسیلهی عكاسی انجام شد، عكسها از كیفیت خوبی برخوردار بودند ولی چندان توجهی به نحوهی ارائه محصولات نشد. آژانسهای تبلیغاتی و طراحان پی بردند كه یک عكس، بیشتر از تصویرسازی حقیقی، تأثیرگذار است. بنابراین تا آنجا كه تكنیكهای عكاسی اجازه میداد، از عكاسی استفاده میكردند. در موردِ اینكه چه كسی اولین عكس تبلیغاتی در ایران را گرفت، نمیتوان از یک عكاس به خصوص نام برد ولی هادی شفایی، سیروس امامی، احمد عالی، منصور پاكزاد، اسد بهروزان و بعداً مسعود معصومی خود را وقف تبلیغات با عكاسی كردند. علی خادم، رضا نوربختیار، بیژن بنیاحمد، زرافشان و كلانتری با مجلات همكاری كرده و گاهی برای روزنامه عكسهای تبلیغاتی تهیه میكردند.» (حوزه هنری استان کرمان؛ 9 بهمن 1390)
«در کارِ هنرمندان گرافیک، عکاسی آنچنان مؤثر واقع شده که آنان ترجیح میدهند همواره موضوعات خود را از طریق عکاسی بیآفرینند، از این رو، رفته رفته عکاسی جای طراحی و نقاشی را در پوسترها و آگهیها و غیره اشغال کرده و همچنین گرایشهایی بسوی عکاسی تجریدی ظاهر گشته، بنابراین دستآوردهای حاصل از این تجربیات، زمینهی استفاده از عکاسی در هنر گرافیک را غنیتر کردند.» (خانهی گرافیک- گروه گرافیک استان اردبیل؛ سه شنبه 26 مهر1390، ساعت 23:26)
«تحول طراحی گرافیک، ارتباطِ نزدیکی با تحول تصویرسازی، عکاسی و فنآوری چاپ دارد. با این وجود ارائه بحثی جامع از همهی این شیوههای مرتبط با هم در قالب یک کتاب، ناممکن است. در عین حال که مبادلههای تأثیرگذاری بین این شیوهها صورت گرفته، اما این مسائل فقط در متن تأثیرشان بر تحول طراحی گرافیک، آشکار است. در سالهای اخیر، طراحی گرافیک مرزهای سنتی را پشت سر نهاده و طراحی گرافیک محیطی و حرکت (Kinetic) را نیز در برگرفته است.» (بی. مگز؛ فراست؛ نوری؛ 1384؛ ص 2)
«هنرِ سدهی بیستم با هجوم ایسمهای مختلف و با افزایش رنج و آلام آغاز شد، تا اینكه سرانجام یک جنبش پُرنخوت، با اعتماد به نفس و جوان به نام دادا فراگیر شد. جنبش فوق، همچنان كه بر ادبیات، تئاتر و نقاشی تأثیرگذار بود، بر هنر گرافیك هم اثرات مهمی برجای نهاد.» (کلوب- جامعه مجازی ایرانیان؛ 14 مهرماه 1387، ساعت 19:49)
«قبل از آغاز پژوهشها و تجربیات مدرسه باهاوس، دادا مهمترین جریان هنری به شمار میآمد.» (پ: جمعی از نویسندگان،56).
«این جنبش، گرچه بر زمینهی كوبیسم و فوتوریسم رشد كرد و جلوههایی از توان خلاقیت و ابداع را نشان داد، برخی ابتكارات فنی چون فتومونتاژ، كُلاژ و نیز تأكید بر عنصر تصادف در جریان آفرینش اثر هنری را به هنر مدرن عرضه داشت.» (پاكباز، 209)
:
محتوای یک کتاب آموزشی شامل تعاریف نظریات اصول حقایق و فعالیتها و یا پیامهایی است که به صورت نوشتار و یا تصویر به مخاطبان ارائه میشود. استفاده از تصویر برای انتقال مفاهیم آموزشی سابقهای دیرینه دارد. مصریان قدیم نخستین ملتی بودند که از خط و تصویر برای انتقال پیام استفاده کردند. خطوط هیروگلیف در واقع نوعی خط تصویری بود. راهبان بودایی و آبای کلیسا نخستین مربیانی بودند که از تصویر برای بیان موضوعات تاریخی و مذهبی در کلیساها و یا معابد سود جستند. قبل از ظهور اسلام مانی از رهبران دینی ایران باستان به اهمیت نقاشی در تفهیم موضوعات دینی و اجتماعی پی برد. پستالزی از مربیان اروپا اولین بار با بهره گرفتن از تصویر در کتابهای درسی برای ایجاد انگیزه در کودکان تاکید کرد. تصویر بیان موضوعات مفاهیم توصیفات ارتباطات ارزشها کمیت و یا کیفیت اشیا و شخصیتها به صورت دو یا سه بعدی است. تصاویر ممکن است به صورت عکس نقاشی نقشه عکس- نقشه طرح جدول نمودار و کلاپ در کتابهای آموزشی آورده شوند.
هنر تصویرگری به گزینش و به کارگیری تصاویر توضیح دهنده و توصیف کننده برای بیان مفاهیم اشاره میکند. در تصویرگری ممکن است نقاش، عکاس، گرافیست، صفحه آرا، روانشناس، مؤلف، معلم، متخصص موضوعی و مدیر هنری در کنار یکدیگر گاه به صورت گروه های دو یا سه نفری با یکدیگر کار کنند تا بتوانند پیامی را به شکل مؤثر به مخاطب منتقل کنند. هنر تصویرگری تابع اصول و معیارهای خاصی است. آگاهی تصویرگران از این معیارها به بهبود کیفیت تصاویر آموزشی کمک میکند.
بیان تصویر بدون خلاقیت، ماشینی و غیر ماندگار خواهد بود. بیننده باید در تصویر هوشمندی ظرافت و نوآوری مشاهده کند. بروز خلاقیت در تصویر موجب تقویت واگرا در بیننده میشود. خلاقیت تصویر یعنی فقط منعکس کننده متن نباشد بلکه به خواننده اجازه دهد تا کاملاً آزادانه قدرت تخیل و خلاقیت خود را هنگام ارتباط با کلمات و تصویر به کار اندازد.تخیل برانگیز بودن تصاویر میتواند عاملی در بروز خلاقیت و استعداد در کودکان باشد. تصاویری که جنبهی انگیزشی داشته باشند میتوانند کودک را به مشارکت فعال در جانشین کردن تصاویر یا پندارهای ذهنی تشویق کنند. تصاویر خیال انگیز نه تنها ذهن کودک را محدود نمیکنند بلکه به گسترش ذهن و تخیل او دامن میزنند.
خرید اینترنتی فایل کامل :
تصاویر خیال برانگیز امکان تصور حضور کودک در موقعیتهای گوناگون و پر از فکر و کشف و دنبال کردن پدیده ها را برای او فراهم میکنند. بدیهی است در به کارگیری عنصر خیال در موضوعات علمی باید دقت کرد. تعامل تصویرگر با نویسنده در این خصوص یک ضرورت است و همچنین تصاویر باید در فراگیر، انگیزه و سئوال ایجاد کنند و به گونهای که ذهن او با دیدن تصاویر فعال میگردد و علاقهمندی به کشف در او بیدار میشود. شروع کتابهای آموزشی با توجه به نوع کتاب، همراه با تصاویر متنوع و مرتبط، در تحریک حس کنجکاوی فراگیران مؤثر است.
در تصویرگری برای کودکان ابتدا باید به طراحی نزدیک به ذهن آنان توجه کرد. سپس به ارائه تصاویر پیچیده و متنوعتر پرداخت. تنوع تصویر در کتابهای آموزشی مهم است. زیرا کتابهای آموزشی باید بتواند ذوق هنری را در دانشآموزان نقاط کشور تقویت کند. توجه به روشهای متنوع تصویرگری برای مثال نگاه طنز آمیز به تصویر میتواند کودک پسندی و سرگرم کنندگی کتابهای آموزشی را افزایش دهد و بر بار آموزشی آن بیفزاید. استفاده از ریز نقشها مانند حیوانات و تصاویر خندهدار و یا گلها برای رفع خستگی و تقویت ذوق هنری و تخیل در مخاطبان دوره دبستانی لازم است.
2-1 تاریخچه تصویر سازی در ایران
تصویر سازی در ایران سابقه ای دیرینه دارد، از کهن ترین تصاویر کشف شده در ایران میتوان به تصویرسازیهای غار میرملاس و دوشه در استان لرستان اشاره کرد؛ قدمت این تصاویر به بیش از دوازده هزار سال قبل باز میگردد. (شکل2-1)
شکل 2-1، غار میرملاس، کوهدشت، لرستان
«اطلاع داریم که در کتب دینی مانی، نقشهایی بوده تا «نیوشاکان»-یعنی پیروان بی سواد- هم بتوانند از دیدن آن نقوش چیزی از اصل مطالب را به دست آوردند و از فوائد آن کتابها بهره مند شوند، و اوراقی از این آثار، امروزه در دست است. داستان نقاشی های مانی و کتاب «ارژنگ» نیز این معنی را مؤید است.» (ابراهیمی،1367، 43)
نسخه هایی از «اردای ویراف نامک» کتابهای اخلاقی و سرگذشت دینی زرتشتیان که به فارسی منظوم شده نیز مشاهده شده که غالب صفحههای آن دارای نقوش و تصاویر است.»(همان منبع)
در دوران آغازین پس از اسلام نمونه کتابهای مصور از جمله «کلیله و دمنه» یافت شده است. یک نسخه از تصویرسازی های این کتاب پند آموز را درشکل (2-2) مشاهده مینمایید. از دیگر کتابهای مکتوب و مصور در این زمان میتوان به تصویرسازیهای کتاب شاهنامه فردوسی، منافع الحیوان و سمک عیار اشاره کرد.
شکل2-2، کلیله و دمنه
اولین روزنامه ایرانی در سال (1253ه.ق) به نام «کاغذ اخبار» در زمان محمد شاه قاجار منتشر گشت. پس از چندین روزنامهی مصور در همین دوران به چاپ رسید که از موفقترین آن ها در زمینهی مصورسازی میتوان به روزنامهی شرف اشاره نمود، این روزنامه با نقاشیهای میرزا ابوترای غفاری، از رجال و شاهزادگان منتشر میگردید. (افشار مهاجر ، 1388 ،41 ) (شکل 2-3)
ایران امروز در آستانهی تحولات مهم دوران خود قرار دارد. تغییراتی در حوزههای مهم و تاثیرگذار، اعم از سیاست، اقتصاد، آموزش و… آموزش در کشور ما به دلیل نبود تئوریهای منطبق با فرهنگ جامعه بسیار آسیبپذیر می نماید، و ما باید به دور از بروکراسی اداری بیشتر از گرایش به نتایج آماری به قابلیت اجرایی تئوریهای اساسی آموزش توجه نماییم و آن را بیاموزیم. چندی است که بسیار شتابزده و نسنجیده بومیسازی دانش در کشور ما شروع شده است، هر عملی نیازمند به فراهم کردن مواد و مصالح آن است. سالها است در حوزه پژوهش کشورهای پیشرفته پایههای قوی تئوری آموزشی را شکل دادهاند و حال ما نیاز به درک کردن این تئوریها و سازگار کردن آنها با محیط اجتماعی و فرهنگی خود هستیم. این امر تحقق نمی یابد مگر در سایه تجربه و آزمایشهای میدانی.
ظهور تکنولوژی های جدید و تولد هنرهای صنعتی در دوران معاصر باعث تحولات چشم گیر در حیطهی آموزش و وسایل کمک آموزشی گردیده است. یکی از این ابزارهای بسیار مفید انیمیشن است. انیمیشن پایه بسیاری از بازیها و شبیه سازهای آموزشی است و فرزند پیشرفته و تکامل یافتهی هنر سینما، دارای ابزارهای بسیار قوی برای برقراری ارتباط(دیداری و شنیداری) است چرا که میزان یادگیری انسان از طریق بینایی75 درصد و از طریق شنوایی13 درصد است.
استفاده از آن به دلیل پیشرفتهای دهه اخیر و مهیا شدن رایانههای پیشرفته سهل تر گردیده است. در مواردی در فرایندهای آموزشی حساس و غیر قابل دسترس (همانند شبیه سازیهای انیمیشنی-رایانهای) به یاری ما شتافته است. و از سویی علاقهمندی95درصد از کودکان جهان را شامل می شود. هر دوی این موارد از عللی است که منجر به آن می شود که توجه بیشتری به این صنعت-هنر معطوف بداریم و با جهت دهی مناسب و درست در امر آموزش از آن بهره بگیریم. اما پیش از این نیازمند آن
خرید اینترنتی فایل کامل :
هستیم تا حدود قدرت و نفوذ انیمیشن را در یادگیری مشخص سازیم. از این رو سعی بر آن شده است تا در این پژوهش به کشف جنبههای مفید این ابزار در سیستم آموزش رسمی کشورمان بپردازیم.
1-2 بیان مسأله
یادگیری فرایندی تعاملی است، یعنی عوامل گوناگون و فراوانی در ایجاد یادگیری ، نگهداری و کاربرد آن دخیل هستند. انسان عصر حاضر در مقایسه با قرنهای گذشته بیش از هر زمان دیگری حاکم به محیط زیست خویش است. انسان امروز از ژرفای اقیانوسها، اندرون کره زمین و اوج کهکشانها آگاهی یافته است و همه این پیشرفتها مدیون آموزش و یادگیری است. یادگیری به طور کلی فعالیتی دگرگونساز است که افراد را برای مقابله با رویدادها و سازش با محیط آماده میسازد و در موقعیتهای مختلف و در اکثر سطوح زندگی حیوانی از بازتابهای شرطی جانوران پست تا فرایندهای پیچیده شناختی افراد آدمی رخ میدهد (پارسا، 1390: 20).
از گذشتههای دور از هنر برای آموزش و یادگیری استفاده میشده است و امروزه در موارد مختلفی از جمله علم، اخلاق، فلسفه، فنون مختلف نیز به کاربرده میشود. از مهم ترین دستاوردهایی که از هنرِ آموزشی انتظار میرود، این است که فراگیران با این روش به جای اینکه نگرش و مهارتهای خود را مستقیما از معلمان خود دریافت کنند، بتوانند با راهنمایی معلمان به کشف و نوآوری برسند و یاد بگیرند که به چه دانشی، نگرشی یا مهارتی نیازمندند و چگونه و از چه راهی میتوانند آن را بدست آورند.
هنگامی که انیمیشن و آموزش در کنار هم قرار میگیرند، معنای تازهای به وجود میآید که باید آن را شاخهای بسیار مهم از علم تکنولوژی آموزشی دانست. باید اضافه کرد که اصطلاح انیمیشنِ آموزشی به گستره بزرگی از تربیت مرتبط میگردد و کشورهایی نظیر دانمارک، رومانی، استونی، بریتانیا و ایالات متحده امریکا حدود بیست سال است که تجربیات ارزشمندی در این زمینه کسب کردهاند. نظر به اهمیت و جایگاه ویژه انیمیشنِ آموزشی در تربیت، این پژوهش به دنبال بررسی و یافتن راهی برای بهرهگیری از انیمیشنِ آموزشی در تعلیم و تربیت کودکان در ایران است.
1-3 سوال تحقیق
مهمترین سوالی که در این پژوهش سعی بر آن است پاسخ داده شود به شرح زیر است:
آیا انیمیشنِ آموزشی بر یادگیری دانشآموزان پایه ششم در انتقال مفهوم هویت تاثیر دارد؟
1-4 فرضیه تحقیق
در این تحقیق براساس سوال مطرح شده در بند 1-3 ، فرضیه زیر را در نظر داریم که در پایان این پژوهش، نتیجهگیری خواهد شد:
[1] . بنا به دلایلی که در بند 2-5-1 خواهد آمد از واژه انیمیشن به جای پویانمایی در این پایان نامه استفاده می شود .
<< 1 ... 167 168 169 170 171 172 ...173 ...174 175 176 177 178 >>