(انگلیسی) ………………………………………………………………………………………………………………….
چـکیده
شعرنو، نقاط قوّت بیانی و بلاغی چشمگیر و تحسین برانگیز دارد و از جهت صورت، مقاصد و مفاهیم، فرم و محتوا و صور بلاغی و وزن و آهنگ و موسیقی و حوزه های عاطفه و احساس و تخیّل با شعر کهن تفاوت دارد.
یکی از حوزه هایی که شعر معاصر در آن، سخن تازه داشته ودارد، توصیف نمادهای طبیعت و جلوة پدیده ها از خرد و کلان در اثناء و مطاوی سخن است. شعر معاصر با وجه شبه های نو و شگفت، درصد توصیف طبیعت با تعبیرات، توصیفات، نگاره ها و نگرهاو گزارشهای جدید است و برای دستیابی به این منظور و مقصود و رهیافت به گزینش واژگان و ترکیبات نو و مبعد و بهره یابی از موسیقی الفاظ و ترکیبات و جملات و بکارگیری صور بلاغی مایه گرفته از تخیّل، در توصیف جلوه های نمادین طبیعت، کارهای سترگ و شگرفی آفریده است.
آفرینش تابلوهای زیبا و شگرف در گزارش از آفریدگان پهنة هستی، در شعر نوپردازان بزرگ معاصر، امری است قابل دقّت و در خور تحسین، این پایان نامه شگردهای آفرینش تابلوهای زیبا از طبیعت در شعر را، پی گرفته نشان داده است که چگونه نوپردازان بزرگ معاصر بهره گیری از ذهن و ذوق و تخیّل، زیباترین و پیچیده ترین توصیفات و تعبیرات را در این مورد، ارائه داده اند.
ضمناً نگارنده تأثیر دیرین و ژرف کهن الگوها و همزادی و هم سرشتی آنان را با برخی از نمادهای طبیعی و بهره گیری شاعران معاصر را از مفاهیم اسطوره ای و باستانی و احیاناً حماسی آنها، بر شرحی مختصر و در خور باز نموده است.
کلید واژه ها: شعر نو، نوپردازان، نماد، طبیعت، کهن الگو، توصیف، اسطوره، حماسه، صور بلاغی.
پیشگفتار
یکی از مقاصد شعر، توصیف است. توصیف در گسترة معنایی خود، تفسیر، تبیین، تعبیر و گزارش را دربر می گیرد و اگر بخواهیم دقیق تر و عالمانه تر بگوییم، توصیف تفسیر،تبیین، تعبیر و گزارش هرکدام به گونه ای پدیده و یا نهادی را در ابعاد گوناگون می شناسانند. این شناساندن یا عالمانه است و ظرافت و دقّت و بینش خاصّی را می طلبد و از نیروی تعقّل مایه می گیرد و نویسنده با خردورزی و بهره گیری و بهره یابی از دانش خویش و با مراجعه به کتب مربوط و مرجع، مطلب و مبحث و موضوعی را شرح و بسط می دهد و سرانجام پس از ارائه مطالب نتیجه گیری می کند و به تخیّل و به احساس و عاطفه کاری ندارد چرا که سخن و نوشتة او علمی است و به اصطلاح خشک و قانونمند است و شالوده اش، جمع مطالب و مستندات و ارائه برهان و استدلال است.
در حوزة ادب و عالم شعر، سخن از لونی دیگر است. درست است که شاعر در سرودن از خرد و بینش خویش مایه و مدد می گیرد و در حقیقت بنای کار برخردورزی و دانشمداری است. امّا حرف اوّل و آخر را در شعر عاطفه و احساس و تخیّل می زند. شاعران خداوندان توصیفند و این توصیف از ذوق و شعور خاصّ شاعر و ظرافت و دقّت و تیزبینی و لطافت روح او مایه می گیرد. شاعر شعور و احساسی ویژه در دریافت و شناخت پدیده ها و امور جهان هستی دارد. سائقة شاعر در توصیف همان احساس و دریافت شاعرانة او از عناصر و بافت مجموعة پدیده هاست.
در رهگذر سرودن، آنچه چشم احساس، عاطفه و تخیّل شاعر را بیشتر بسوی خود جذب می کند.آفرینش و پهنة و گسترة طبیعت است. از دیرباز، شاعران کهن، طبیعت را در حال و هواهای گوناگون توصیف کرده اند. به راستی پهنة آسمان و زمین با اینهمه شگفتی، جای توصیف و ابراز شگفتی دارد. قرنهاست که شاعران دستاوردهای آفرینش آفریدگار محبوب و توانا را از ژرفای دل و احساس خویش توصیف می کنند. جهان پراست از جلوه های نمادین طبیعت و هریک از این جلوه ها، تجلّی صفت «خالق» حق است که در عالم مادّه به مشیّت حق تعالی هرچه که خواسته است و آنگونه که خواسته، آفریده است. پس حمد و ستایش ویژة آفریدگاری است که از عدم، اینهمه آفریدة گوناگون و شگفت را با جلوه های گوناگون و به پهنة هستی آورد! به راستی که او شایستة ستایش است و حمد ویژة پروردگار جهانیان است. در ادب فارسی، در شعر کهن و نو از اینهمه جلوه و تجلّی بس گسترده و پر از لطایف و ظرایف و دقایق توصیف شده است.
در شعر نیمایی، نوپردازان سرودة های فصیح، بلیغ، زیبا، شیوا و آهنگینی را با هنر شاعری آفریده اند و تقدیم علاقه مندان و دوستداران شعر معاصر نموده اند.
مطالعه و درک و دریافت ظرایف و دقایق جلوه های نمادین طبیعت در شعر نیمایی، خود مبحثی شنودنی و خواندنی است که نگارندة این پایان نامه کوشیده است تا در حوزة شعر نیمایی، سروده هایی از این دست را با ظرافت و دقّت بازکاود و هنر شاعران معاصر را در توصیف و تبیین و به تماشا گذاشتن جلوه های نمادین طبیعت، بشناساند.
درک و دریافت این توصیفات و گزارش آنها در حوزه ها و مقاطع و مراتب گوناگون است. نگارنده از طرفی شگردهای نوپردازان معاصر را در این حوزه بازنموده و نشان داده است و از جهتی نکات بلاغی و پرداخت واژگان و جمله های توصیفی و نمادین را و از سویی، گاه داوری و ارزیابی، شیوایی و قدرت توصیف سروده ها را، مدّنظر داشته و گزارش نموده است. سخن از تجلّی جلوه های نمادین طبیعت در شعر معاصر دامنه ای بس گسترده و طولانی داردو نگارنده سعی نموده تا به اختصار شرحی نسبتاً جامع از این موضوع را به قلم آورد.
باری،آنچه در این پایان نامه فراروی خوانندگان و دوستداران و علاقه مندان شعر معاصر است تلاش و تدبیری است از این سنخ و تکاپو و جست و جویی است از این نوع، امید است که توفیق گزارش و پردازش این موضوع نصیب نگارنده شده باشد.
انس و الفت شاعران فارسی زبان در هر دوره و در هر سبک و مکتبی با جهان و عناصر و پدیده های آن، مسأله ای است که از مناظر و زوایای گوناگون می تواند نقد و بررسی و گزارش شود. شاعر بیش از هرچیز با طبیعت و انسان مواجه و مؤانس است. با هردوی اینها کار دارد و شعرو ذهن و خیال و عاطفه احساس خویش را در تبیین امور جهان و طبیعت و آنچه را که انسان با آن مواجه و همدم است، به کار می گیرد.
انسان از آنگاه که چشم باز می کند و جهان و طبیعت را پیرامون خویش می بیند، دوست دارد هرچه بیشتر آن را بشناسد و از آن سخن گوید. هم عالمانه سخن گوید و هم شاعرانه. دانشمندان علوم طبیعی طبیعت را آنگونه که هست می کاوند و می شناسند و قوانین حاکم بر آن را کشف می کنند. جهان پیرامون ما آنقدر از منظر علوم طبیعی،
خرید اینترنتی فایل کامل :
نکته و قانون ونظم و راز و رمز دارد که با گذشت صدها قرن از کاوش و جستجو و تحقیق آدمی، هنوز بسیاری از امور طبیعت برای او مسأله و معمّاست و تا به امروز نتوانسته است همة زوایا و خفایای اشیا و عناصر پیرامون خود را چه در حوزة دسترس انسان و چه در دوردستها، کشف کند هنوز برای انسان در گسترة طبیعت خیلی از راز و رمزها و قوانین کشف نشده وجود دارد.
در حوزة عاطفه و احساس و تخیّل، نیز کار از همین سیاق است. ارتباط شاعران با عناصر و نمادهای طبیعت با تشبیهات و استعارات ساده و آشکاری شروع شد. در ابیات بجامانده از نخستین شاعران پارسی گوی نیز جلوة نمادهای طبیعت را بطور ساده می توان دید. در شعر سبک خراسانی شاعران همچون فرّخی و منوچهری شعرشان با طبیعت به جهات گوناگون گره خورده است چرا که اینان در سرزمین هایی چون هرات و غزنین و نقاط سرسبز دیگری بودند و دائم طبیعت بکر و زیبا در برابر چشمشان بود و بی علت نیست که نام اکثر گلها و پرندگان را می توان در شعر منوچهری باز جست. منوچهری شاعر طبیعت است و دیگر شاعران این دوره و دوره های بعد هم بگونه ای با عناصر طبیعت مأنوس و همدم اند.
کم کم گزارشهای شاعران از طبیعت، ریزه کاریها، ظرافتها و پیچیدگی های ویژه ای پیدا می کند و همانگونه که شعر فارسی در حوزة حکمت و فلسفه و عرفان، اجتماع وسیاست و مدح و ستایش، طرح مسائل انسانی، داستان سرایی و قصّه پردازی، حماسه و اسطوره، دفترهای پرباری تقدیم ادب دوستان و اهل ذوق و معرفت کرده است، به همان میزان نیز سراغ طبیعت رفته و آن را در حوزة عاطفه و احساس و تخیّل بازکاویده و شعرهای ناب و شیوا و دلچسبی تقدیم دوست داران ادب فارسی کرده است.
شک نیست در میان نوپردازان معاصر، سهم برخی از بزرگان شعر معاصر از جمله بنیانگذار شعر نو یعنی نیما و سپس سهراب سپهری و پس از آن اخوان ثالث و سیاوش کسرایی و احمد شاملو، منوچهر آتشی و حمید مصدّق فروغ فرّخ زاد و شفیعی کدکنی و…. در حوزه گرایش و گزارش از طبیعت و نمادهای آن بیشتر است.
و از این میان سهراب سپهری و سپس اخوان ثالث و شاملو و شفیعی کدکنی به جهاتی اعتنا و توجّه و علاقه شان به تفسیر و توصیف طبیعت از زوایای گوناگون، بیشتر است.
باری مسأله اصلی این پایان نامه نشان دادن قدرت شاعران نوپرداز در توصیف جلوه های نمادین طبیعت است و اینکه چگونه نوپردازان در شعر نو، با بهکارگیری و بهره بردن از صور خیال به بهترین وجه از عهدة توصیف نمادهای طبیعت برآمده اند و با به کارگیری تشبیه و استعاره و سایر صور خیال، تابلوهای بسیار زیبایی از طبیعت را در شعر نو، نشان داده و پدید آورده اند. این توصیفات و تابلوها خود طبیعت ثانویاند و جذّابیت و زیبایی شان تا حدّ اعجاب و ستایش است. هر خوانندهای به راستی به عظمت کار و نبوغ نوپردازان در نگرش به جهان و طبیعت و بازتاب تک تک آفریده ها در عرصة شعر نو، شناخت و آگاهی پیدا می کند. مسأله و موضوع اصلی این پایان نامه گزارش و تفسیر توصیفات نمادهای طبیعت و کیفیّت توصیف آنها در شعر معاصر است و اینکه نوپردازان بویژه نوپردازان بزرگ از چه شگردهایی در توصیف نمادهای طبیعت سود جسته اند؟
آثار معتنابهی دربارة تفسیر و توضیح و گزارش انواع شعر نیمایی تاکنون به قلم ادیبان و فرهنگیختان صاحب ذوق و آگاهی، ارائه شده است که بخش قابل توجّهی از این آثار دربارة تفسیر و تبیین نمادهای طبیعت در شعر نو است. از آنجا که نوپردازان معاصر بویژه نوپردازان بزرگ بخشی از شعرشان مربوط به توصیف طبیعت است، مفسّران نیز بالطّبع توصیفات آنها را، تفسیر و گزارش کرده اند که از آنجمله دکتر تقی پورنامداریان “در سفر در مه” که گزارش مشبع و مفصّلی است از شعر شاملو. شاملو از میان نوپردازان بعد از سهراب سپهری، گرایش و عنایت خاصی به طبیعت و نمادهای آن دارد که تقیپورنامداریان ظرایف و دقایق نمادهای مطرح در اشعار شاملو را در« سفر در مه»گزارش نموده است.
گرایش به گزارش از عناصر و نمادهای طبیعت و توجّه و دقّت توأم با ظرافت تخیّل در این حوزه، خود یکی از استوانه ها و اصول کار هنری سهراب است. چه در حوزة سرودن و توصیف و چه در وادی نگارگری و صورتگری.
افزون براینکه سهراب در مصاحبه ها و نوشته هایش، گاه بجهت موضوع و مسأله که پیش آمده و یا از او سؤال شده دربارة دیدگاه ها و نگرشهای خود از طبیعت چه در حوزة نگارگری و سبک طرّاحی ها و نقاشی هایش و چه در گزارش ها و توصیفاتی که از طبیعت در شعر داشته است، اظهارنظرها و قرائتها و تفسیرهایی ارائه کرده است.
نگاه ناب که تفسیری نسبتاً جامع بر اشعار سهراب سپهری است، گاه توضیحات کافی و پرمطلبی از سمبل ها و نمادهای طبیعی اشعار سپهری به مناسبت کلام و به مقتضای حال و وضع و نجوای سروده ها، آورده و در بیشتر موارد، خواننده را از مراجعه به سایر آثار و متون و حتّی کتب مرجع، بی نیاز می سازد.
دیگر از شاعران نوپرداز طبیعت گرا، “مهدی اخوان ثالث” است که طبیعت را با حماسه و اسطوره پیوند داده است. به تعبیری دیگر، طبیعت در شعر اخوان ثالث سر از گریبان حماسه و اسطوره در می آورد. او در “بدعتها و بدایع نیما یوشیج” و “عطا و لقای نیما یوشیج” خود به روشنی، جای جای پیوند و تعلّق عناصر و نمادهای طبیعی را با حماسه و اسطوره در مطاوی توضیحات و تفسیرهایی که از شعر خود و نیما ودیگران دارد نه بصورت یک بحث جداگانه و مجزّا، بلکه به مناسبتها، آورده و بیان داشته است.
گزارشهایی که از شعر فروغ توسط محمد حقوقی و استاد شمیسا و دیگران صورت گرفته، گاه به این نمادها که در شعر فروغ بوده – مانند باد، پاییز، زمستان، باغچه و… – اشاره های مجمل و خلاصه ای شده است.
شمس لنگرودی نیز در شرح آثار نوپردازان نیز اینگونه گزارشها و تفسیرهای نمادین دربارة شعر هریک از شاعران معاصر به مقتضای کلام آورده و بیان داشته است. البته این توضیحات باتوجه به حجم کتاب که چهارجلد و حدود سه هزار صفحه است، کم و ناچیز است.
شعر نادر نادر پور نیز با واژگان و ترکیبات تراش خورده و زیبا، سامان و جلوه می گیرد، او تجلّی شایان توجّهی به توصیف طبیعت دارد. تنها سه شعر “کف بین باد”، “سرمة خورشید” و “چراغی از پس نیزار”، توانایی شگفت انگیز و تحسین انگیز او را در بیان قوی، پخته و در عین حال روشن و مخیّل او را از طبیعت و عناصر آن، بخوبی نشان می دهد و به نظر نگارنده، بیشتر اشعار نادرپور که از طبیعت سخن می گویند، در عین فخامت و پرباری و حتی پیچیدگی، خواننده را از مفسّر و گزارشگر بی نیاز می کند. خواننده با دقّت و توجّه می تواند به ژرفای زیبایی و لطافت تابلوهای که قلم سحّار نادرپور در شعر خویش رقم زده و پرداخته، برسد و پی ببرد.
اگر بخواهیم تمایل و تعلّق خاطر هریک از نوپردازان را به نمودها و نمادهای طبیعت حتّی بطور خلاصه گزارش کنیم و یادآور شویم، سخن به طول می انجامد. همین قدر اشاره می کنیم که در این حوزه پس از نیما و نوپردازانی که ذکرشان رفت، استاد شفیعی کدکنی، اسلامی ندوشن، یدالله رؤیایی، سیاوش کسرایی و هوشنگ ابتهاج و محمود آزاد تهرانی و… نیز شایستة ذکرند و شعرشان در خور توجّه و تفسیر است بویژه شعر استاد شفیعی کدکنی که بی نیاز از تمجید و توصیف نگارنده است.
باری، یکی از دستمایه ها و بضاعتهای نوپردازان معاصر که شعرشان را لطافت و جذّابیت می بخشد و خوانندگان و طرفداران بیشتری پیدا می کند، همین نزدیک شدن و انس با آفرینش و پهنة طبیعت و هستی است و سرودن و گفتن از طبیعت و شرح و بیان سروده های طبیعت خود چنان است که آدمی جهان را با همة بزرگی و پهنابگردد و ببیند و به تماشا بنشیند.