هدف تعلیم وتربیت اسلامی آن است که مقدمات حرکت وهدایت آدمی را درصراط مستقیم فراهم آورد ومعراج اورابه مرحله کمال انسانی آسان سازد . تاریخ نشان داده است ،مذهب نقش مهمی درتربیت داشته است، به طوری که هدف اصلی ازتحصیل علم ودانش ومطالعه کتابهای صرف ونحو …جهت درک بهتر آیات قرآن ودرک آموزه های دینی وفرستادن کودکان به مکتبخانه واماکن آموزشی ،تحصیل معارف دین حق و تربیت دینی بوده است .حضرت علی (ع) بهترین ارثی راکه پدران می توانند برای فرزندانشان بگذارند راادب وتربیت دانسته اند :« خیرُما ورث الأباء الابناء الادب » [1]

دراین راستا ، امروزه بیش از هر زمان دیگر باید به تربیت فرزندان ،خصوصاً دختران همت گماشت؛ زیرا از یک سو نزدیک به نیمى از نیروهاى فعال و کارآمد جامعه را قشر زنان و دختران تشکیل مى دهند و از سوى دیگر، نقش آفرینی آنها درعرصه های خانوادگی واجتماعی از اهمیت بسیاری برخوردار است .آسیب پذیری آنها آسیب پذیر شدن جامعه رابه دنبال خواهد داشت .زیرا ازآنجایی که وظایف سنگینی برعهده دارند، دامهای متعددی نیز برسر راه آنها ازسوی جامعه به وجود خواهد آمد.

دختران و پسران هر دو انسان محسوب مى‏شوند و متعلق به یک نوع از موجودات هستند، قاعدتاً بعضی از شیوه های تعلیم و تربیت (اعم از تربیت مذهبى یا غیر مذهبى) مشترکند. البته تفاوتهایی نیز وجود دارد که بعضی از این شیوه ها را اختصاصی می کند.

همچنین تفاوت در مسئولیتهای مختلف زن ومرد دربسیاری از موارد ،تربیت دینی متناسب با آن شرایط را می طلبد. شیوه‏ها و اصول تربیتى خاص دختران در جامعه نیاز به تدوین کتب فراوان و بحث و طرح دارد که به دقت و مطالعه محققان در روابط اجتماعى – خانوادگى بستگی دارد. ولی لزوماً نبایستی منجر به ستمی معکوس نسبت به جنس مذکر گردد .

اگردر جامعه زنان و دختران در رفتار و داد و ستد و رفت و آمدهایشان، وایفای مسئولیتهای خود دستورهاى شرعى را رعایت کنند ، انحراف هاى اخلاقى به میزان قابل توجهى کاهش مى یابد؛ زیرا بیشتر نابسامانى هاى فرهنگى و اجتماعی درجامعه ناشی از عدم تربیت دینى نسل جوان به ویژه دختران می باشد. لازمه این آماده سازی ،درونی کردن ارزشها وفضایل اخلاقی وباورهای مذهبی درمیان این قشراست.

مهم ترین هدف از تربیت دختران افزون بر خودسازى و پرورش باورهاى دینى، آشنا کردن آنان با فنون و شیوه هاى زندگى مانند شیوه شوهردارى، فرزندپرورى، همسایه دارى و معاشرت با مردم است. بدین معنا که دختران در کنار فراگیرى اندیشه هاى دینى و آموختن رفتارهاى اسلامى، نقش آفرینى در عرصه هاى گوناگون زندگى را نیز بیاموزند. وظیفه مادران است که از کوچکى به آموختن نقش ها به فرزندان و دختران شان بپردازند؛ زیرا محیط خانه مناسب ترین فضا براى نقش آموزى دختران است و مادر، شایسته ترین معلم و راهنما براى دختر به شمار مى رود. از نظر برخی کارشناسان این امرمیسر نمیشود مگر با تعلیم نظام برنامه ریزی واجرایی آموزش وپرورش که با توجه به منابع مهم مادی ومعنوی جامعه وبا بهره گیری ازشیوه ها وراهبردهای مؤثر وکارآمد ،درتربیت نسلی بکوشد که اعتقاد به مبانی دین اسلام ،عمل نمودن به احکام وآداب الهی وبرخورداری از سجایا وفضایل اخلاقی ،سرلوحه همه فعالیتها وسرفصل تمامی رفتارهای فردی واجتماعی آن نسل قرار گیرد.[2]

در این  پایان نامه که باموضوع بایسته های تربیت دینی دختران ونقش کتابهای درسی دین وزندگی دراین رابطه تدوین گردیده است ،مطالب مورد نیاز در پنج فصل  گرد آوری شده است .درفصل اول کلیات ، درفصل دوم این تحقیق به مفهوم شناسی ومسائل مربوط به بلوغ ونوجوانی ، نیازها وخواسته های دوران بلوغ ونوجوانی ، وظایف

خرید اینترنتی فایل کامل :

 

 مقالات و پایان نامه ارشد

 والدین ومربیان دررابطه بابلوغ دختران وپاره های ازمباحث مربوط پرداخته شده است ،درفصل سوم به تربیت دینی دختران واهمیت آن وبایسته های تربیت دینی دختران جهت ایفای مسئولیتهای مهم آنها درخانواده واجتماع ، تربیت اقتصادی دختران ،نحوه تعامل آنها بااجتماع ومسائلی ازقبیل حجاب وروابط باجنس مخالف واشتغال بانوان مطالبی تدوین شده است. در فصل چهارم به بررسی کتابهای درسی دین وزندگی دوره متوسطه پرداخته شده که محاسن ومعایب باتوجه به اهداف تألیف این کتب ورسالت آنها برتربیت دینی دختران آمده است .آسیب شناسی مباحث کتب باتوجه به نیازهای تربیت دینی دختران درراستای رسیدن به اهداف دین مبین اسلام ، وعدم پرداختن به مباحث موردنیاز دختران درایت کتب ، درزمینه های احکام ومسائل تربیتی ویژه دختران ازدیگر مباحث فصل چهارم است .درفصل پنجم به نتیجه گیری وارائه پیشنهادات جهت تغییر کتابهای درسی برمبنای توجه به نیازهای تربیتی دختران  وتوصیه هایی جهت توجه به تربیت دینی دختران به دبیران دین وزندگی  پرداخته شده است .

 

 

 

 

فصل اول

کلیات تحقیق

 

 

 

 

1-1- بیان مسأله وموضوع تحقیق

[1] – ر.ک. تمیمی آمدی ،عبدالواحد بن محمد ،غررالحکم ودررالکلم ، ترجمه محمدعلی انصاری ، مؤسسه انتشاراتی امام عصر(ع) 1387، ص359

 

[2] – ر.ک . کریمی ، تعلیم وتربیت به کجا میرود؟ ،ازناکجا به هرکجا ، تهران انشارات عابد، 1388، صص 256-257

 


 

موضوعات: بدون موضوع
   پنجشنبه 7 مرداد 1400نظر دهید »

:

 

یکی از مسائل موجود در زندگی و روابط اجتماعی، پدیده «حسادت­ورزی» است که مشکلات فراوانی را به بار می آورد و به جهت اهمیتی که دارد مورد توجه ویژه دین اسلام قرار گرفته است. حسادت از موضوعات اخلاقی­ای است که ابعاد روانشناختی دارند. لذا بدون شک برخورد منطقی با حسادت خود و دیگران، متوقف بر تحلیل روان شناختی این پدیده است. حسادت از موضوعاتی است که هم از منظر اخلاق و هم از منظر روانشناسی به آن توجه شده است ولی می توان به این نکته اشاره کرد که شاید علمای دین واخلاق کمتر به جنبه های روانشناختی این موضوع پرداخته اند و روانشناسان هم کمتر نگاهی به متون دینی آن داشته اند. هدف اصلی در تنظیم این پژوهش، بررسی آثار حسادت در سلامت روان و راه ­های درمان از دیدگاه قرآن و روایات می باشد لذا سعی شده به این موضوع هم از جنبه دین و هم از منظر روانشناسی پرداخته شود.

آیات و روایات در مذمت حسد بسیار است، بلکه می توان گفت هر مفسده و ظلمی در عالم اتفاق افتاده منشأ آن حسد بوده، شیطان به آدم حسد برد و از درگاه خداوند رانده شد. پسر آدم به برادرش حسد برد  و او را کشت. کفار به انبیاء حسد بردند، دچار عذاب شدند. خلفاء سه گانه به امام علی (ع) حسادت ورزیدند و این همه ظلم نمودند. بنی امیه و بنی عباس به ائمه طاهرین حسد بردند و در مقابل قتل و ظلم و هزارها مفسده دیگر به بار آوردند که نمونه های عینی آن را می توان در قرآن مشاهده نمود. در سخنان معصومین (ع) نیز تأثیر حسد بر سلامت روان مورد توجه قرار گرفته است، حضرت علی (ع) در این زمینه می فرمایند: حسد مرضی است که مبتلای به آن آرامش ندارد. حسد بدترین امراض است زیرا امراض صوری که بیماری های بدنی هستند اگر در دنیا درک و ناراحتی دارد منشأ ثواب اخروی است و بقیه امراض معنوی اگر باعث زیان و خسرت آخرتند در دنیا ممکن است  لذتی داشته باشند و اگر لذتی هم نداشته باشند چندان تعب و المی ندارند،بر خلاف حسد که با وجود ضررو زیان در آخرت در دنیا هم لذتی ندارد و همیشه در غم واندوه است. حسد آثار نامطلوبی بر سلامت جسمانی و روانی دارد و انسان را دچار بیماری می کند وکمتر صفتی از صفات نامناسب است که این همه پیامدهای بد دارد.

افراد حسود معمولاً رنجور، حساس، عصبی، پرخاشگر و افسرده می شوند و دستگاه­های مختلف بدن آنان نیز تحت تأثیر این حالات روحی دچار اختلال می­گردد. با این اوصاف به اهمیت موضوع پی می بریم.  انسانی که روحش با این بیماری درگیر است باید خودش را درمان کند، زیرا این رذیله اخلاقی اگر پیشرفت کند نه تنها به خود فرد ضرر می رساند، همچنین ممکن است مانع پیشرفت یک خانواده، اجتماع کوچک و حتی جامعه ای بزرگ شود. در این پژوهش برای روشن شدن ابعاد موضوع مورد بحث و جهت گیری

خرید اینترنتی فایل کامل :

 

 پایان نامه

 در راستای تحقق اهداف آن طی پنج فصل به ترتیب ذیل صورت گرفته است.

در فصل اول  به بررسی کلیاتی در رابطه با موضوع مورد بحث پرداخته شده است. در فصل دوم سعی شده زمینه های رشد حسادت و ریشه های آن از منظر دین، اخلاق و تربیت مورد تحلیل و بررسی قرار گیرد تا شناخت این عوامل در مراحل بعدی گام موثری برای پیشگیری و درمان و تأمین سلامت و بهداشت روحی باشد. در فصل سوم به تحقیق و تفحص در مورد آثار و پیامدهای حسادت پرداخته شده است. شاید تا زمانی که حسادت در قلب انسان است گناهی برآن مترتب نباشد ولی هنگامی که اقدامات زبانی و گاهاً عملی به همراه داشته باشد، قطعاً ضررها و زیان هایی را برای شخص حسود به همراه خواهد داشت و کم کم سلامت روحی و روانی او را به مخاطره می ­اندازد که از جمله این آثار می توان به آثار فردی ، اجتماعی و اخروی آن اشاره کرد. در فصل چهارم که مهمترین فصل این پایان نامه می باشد، سعی شده با توجه به بررسی آیات و روایات و شناخت علل و زمینه ها و آثار فردی و اجتماعی حسادت در سلامت روان به پیشگیری و بهداشت روانی و همچنین درمان این بیماری تحلیلی دینی روانشناختی داشته و  نتایج به دست آمده مورد بررسی قرار گیرد.

1-1- بیان مسأله تحقیق

طبق فرمایش امام علی علیه السلام که فرموده اند : ینبغی ان یتداوی المرء من ادواء الدنیا کما یتداوی ذوالعلةو یحتمی من شهواتها و لذاتها کما یحتمی المریض. (غررالحکم ح4863/ 240- باب تهذیب نفس/ ص 239). هرکس سزاوار است که از بیماریهای دنیا درمان شود، چنانچه دردمندان درمان می شوند، و از شهوتها و لذات دنیا پرهیز کند، چنان که بیمار پرهیز می کند. یکی از این بیماریها (حسد) می باشد. یعنی اینکه بخواهیم نعمتی را از دست کسی بیرون بیاوریم که این خود نوعی ظلم بزرگ می باشد، ظالم و ستمکار را هیچ کس دوست ندارد و همه ما دوست داریم در نظر خدا و مردم محبوب و دوست داشتنی باشیم، پس آیا این تلاش شخص حسود تلاشی بی ثمر نیست که خود را هم نزد خدا و هم نزد بنده خدا منفور می کند . در این میان بیشترین ضرر متوجه شخص حسود می شود، مرتبا با خودش درگیر است و غصه می خورد که چرا فلان نعمت که فلان شخص دارد من ندارم، اضطراب و نگرانی از نداشتن آن نعمت نه تنها روح او را افسرده و غمگین می کند بلکه بر جسم او و در تشدید بیماریهای جسمی او نیز مؤثر می باشد. حال می خواهیم میزان تأثیر این بیماری روحی را در سلامت روان بررسی کرده و ضررها و زیانهای آن را نیز یاد آور شده و تأثیر آن را در سلامت روان بررسی کنیم. اگر آدمی بتواند این بیماری را درون خودش تشخیص دهد و روح خودش را از درگیری با آن نجات دهد این موضوع خیلی مهم است، همچنین باید ببینیم تا چه میزان می توانیم از زیانهای فردی و اجتماعی آن نیز جلوگیری کنیم، زیرا حسد به شخص حسود زیان نمی رساند و در این میان ضررها و زیانهایی را نیز بر شخص محسود وارد می کند، این بیماری اگر پیشرفت کند زیانهای پی در پی برای یک خانواده، یک اجتماع کوچک، و حتی جامعه ای بزرگ در پی خواهد داشت پس چه خوب می شد اگر همه ما همانطور که به سلامت جسم خودمان اهمیت می دهیم مواظب سلامت روحیمان نیز باشیم تا یک بیماری روحی بزرگ مانند حسادت که ام الامراض خوانده شده جسم مارا نیز درگیر نکرده و مانع پیشرفت و رسیدن خود و دیگران به کمل و سعادت و خوشبختی در دین و دنیایمان نشویم.

 


 

موضوعات: بدون موضوع
   پنجشنبه 7 مرداد 1400نظر دهید »

      

یکی از مسائل آسیب زا و نابهنجار فردی و اجتماعی که نقش مهمی در به خطر انداختن سلامت روحی و روانی افراد دارد مساله فقر است .فقری که بر همه جهات فرد اثر گذاشته و زندگی او را تحت الشعاع قرار می دهد و تا بدانجا پیش می رود که زندگی را برای فرد مختل کرده و او را در همه عرصه ها به عقب می راند.

از آنجا که این امر از دیر باز مورد پژوهش و بررسی قرار گرفته است و راه هایی برای از بین رفتن و یا کنترل آن در نظر گرفته شده است اما هنوز هم این مساله در میان برخی جوامع بیداد می کند و حتی رونق و پیشرفت علم و تکنولوژی هم نتوانسته آن را ریشه کن کرده و یا ازآسیبهای آن بکاهد .

فقر را می توان پدیده آشنا ولی پیچیده و ناشناخته دانست که همواره بیرحمانه ، دندان تیز و درنده خون آشام خود را در تار و پود انسانها و جوامع بشری در همه اعصار و قرون فرو کرده است و به فراخور و اقتضای زمان و مکان، هویت، استقلال، شان و ساختارهای جامعه بشری را در ابعاد اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی مورد تهاجم و آسیب قرار داده است.

. از آن‌جا که فقر پدیده‌ای اقتصادی است، به‌طور طبیعی در حوزه اقتصاد آثاری ویران‌گر برجای می‌نهد. این پدیده چنانچه به موقع شناسایی و نابود نشود، چون غده‌ای سرطانی گسترش یافته، جامعه را فرا می‌گیرد و به مرگ اجتماع می‌ انجامد.وقتی که نگرش بر فقر، مساوی و همجوار با مرگ و کفر باشد برای جوامع فقیر دو مشکل پیش می آید.

1- از بین رفتن حیات مادی و معنوی و شخصیت اجتماعی و سیاسی و حقوقی بدین معنا که فرد یا جامعه ای که در فقر باشد قدرت حضور در هیچ صحنه ای پیدا نخواهد کرد. لذا برخوردی هم که با او می شود متناسب با عملکرد خودش خواهد بود .2- ازدست دادن آرمانها، آمال و آرزوها، یعنی همانطور که کفر آرمان سوز است و آنچه را که در جامعه است نابود می کند فقرهم چنین می کنند.

در آموزه های دینی، فقر به معنای نداری مطلق نیست، بلكه به معنای نداشتن ثروت و امكانات كافی برای تأمین شایسته نیازمندی هاست؛ چرا كه به تصریح روایات، هنگامی فقر از میان می رود كه آدمی افزون بر تأمین نیاز زندگی، توانایی مالی در انجام عباداتی همچون صدقه و حج را داشته باشد، چنان كه امام صادق(علیه السلام )درباره مقدار پرداخت زكات به فقیر می فرماید: … یعْطیه ما یأكُلُ وَ یشْرَبُ وَیكْتَسِبُ وَ یتَزَوجُ وَ یتَصَدَقُ وَ یحِجُ. بلكه از (زكات) چندان به فقیر بدهد كه بخورد، بنوشد، بپوشد، ازدواج كند، صدقه دهد و حج را به جای آورد.[1] مكتب اسلام با چنین تعریفی از فقر و با نگاهی واقع بینانه آثار نامطلوب فراوان و بی شماری برای آن برشمرده است؛ آثاری كه هر چند بسیاری از آن كلیت ندارند، ولی برای اکثر فقرا قابل شهود است.

با توجه به آثار سوء این معضل فردی ، اجتماعی باید گفت که این امر هیچگاه مورد ستایش دین نبوده است اگرچه در برخی موارد به احادیث و روایاتی بر می خوریم که در مدح و ستایش فقر آمده است.اما این مدح ،مدح فقر نیست بلکه مدح فقیری است که با صبر و توکل بر خدای متعال در این راه از خود استقامت نشان داده است و خویشتن داری نموده است و هیچگاه از محدوده ایمان خارج نشده است.

پس فقر نمی تواند مورد تأیید اسلام باشد چراكه پیامبر اسلام(صلی الله و علیه و اله) از قول حضرت ابراهیم خلیل نقل می كند : «یا رَبِّ اَلْفَقْرُ اَشَدُّ مِنْ نارِ نَمرودُ ؛ پروردگارا! فقر از آتش نمرود سخت تر است.[2] همچنین پیامبر (صلی الله و علیه و اله ) می فرمایند: « اَلْفَقْرُ اَشَدُّ مِنَ الْقّتْل ِ؛ فقر سخت تر از مرگ است.[3]»

مطالعه تاریخ زندگی پیامبران، امامان و اولیای گرامی خدا نیز نشان می دهد كه آنان اگرچه جهت تسكین آلام و كاهش پریشانی درماندگان و تهی دستان با آنان بنای رفاقت می گذاشتند و زندگی شخصی خود را در سطح فقیرانه قرار می دادند، اما در صدد بودند با فكر و تدبیر، فقر را محو و زندگی شرافتمندانه ای را برای همه انسان ها تدارك ببینند. آری آن فقری كه پیامبر گرامی اسلام به آن افتخار كرده و می فرماید: اَلْفَقْرُ فَخْرِی[4] فقر امكانی است كه تمامی مخلوقات و موجودات ما سوی الله به لحاظ امكانی فقیر هستند و در مرتبه ممكن الوجودی قرار دارند و هستی و ذات آنها وابسته به واجب الوجود است كه پشتوانه و تكیه گاه آنها است

یا اَیهَاالنّاسُ اَنْتُمُ الْفُقَراءُ اِلی اللهِ وَ اللهُ هُوَالْغَنی الْحَمیدُ ؛ ای مردم شما در برابر خدای (واجب الوجود) نیازمند و فقیر هستید و تنها خدای متعال بی نیاز و غنی و شایسته هرگونه حمد و ستایش است[5].

البته در ادبیات عرفانی ، فقیر و فقر، نه تنها دلالت‌های معنایی بد و نازیبا ندارند بلکه به عکس، در جهان‌بینی عارفانه، دور بودن از دنیای مادی موجد نوعی تجربه لذت‌بخش عرفانی می‌شود و به همین دلیل بوده که بسیاری از عارفان و شاعران ما تخلص فقیر داشته‌اند و در ستایش فقر، ابیات و اشعار بسیاری سروده‌اند. واژه فقر در ادبیات عرفانی ما نه تنها به معنی فقدان یا محرومیت نیست بلکه به نوعی به معنای غنا و برخورداری است، اما طبیعتا امروزه چنین برداشتی از فقر در ذهن ما وجود ندارد..

پس تا زمانی که افراد جامعه در آتش فقر می سوزند استعدادها و توانائیهای آنها به شکوفایی نمی رسد و توسعه فکری و فرهنگی محقق نمی شود و نیز تا فقر و کمبودهای اقتصادی درجامعه می باشد تهذیب اخلاقی و تربیت درست در سطح اجتماع صورت نخواهد گرفت و تا موقعی که نیازهای ضروری زندگی روح و فکر افراد را سرکوب می

خرید اینترنتی فایل کامل :

 

 مقالات و پایان نامه ارشد

 کنند و به آنها مجال توجه به علم و دانش را نمی دهد که افراد با استعداد هرگز به تکامل نخواهند رسید و تا زمانی که فقر و تهیدستی در جامعه وجود دارد اجتماع از نظر بهداشت محروم و درمعرض انواع بیماریها که خود زمینه ساز برای رشد عوامل انحطاط است قرار دارد و تا زمانی که فقر وجود داشته باشد راه نفوذ استعمار و استثمار باز خواهد بو دو تا جلو فقر در اجتماع گرفته نشود دردها چندان درمان نخواهد شد و کشتی به سلامت به ساحل نخواهد رسید.

در این گزیده سعی برآن است که با استناد به قران و متون اسلامی و رجوع به آیات و احادیث وارده از ائمه معصومین علیهم السلام این مساله مو شکافی شده وآثار و پیامدهای ان و عوامل موثر در ایجاد این امر بررسی گردد.

 

1-2-بیان مساله:

دین مقدس اسلام بهره برداری مشروع از نعم الهی و زیباییهای زندگی را مباح و اسراف و زیاده روی را حرام میداند و این بدان جهت است که مسلمانان به تناسب امکانات و توانایی و کارایی خود ،در برابر جامعه مسئولیت دارند .قرآن مجید این حقیقت را در ضمن مباحث اجتماعی در قالبهایی زیبا بیان می کند و با هشدار به پیروان خود می فرمایدکه اگر مال در راه خدا و به سود جامعه و رفع نیازمندیهای مردم مصرف نشود سرنوشت آن جامعه و ملت به هلاکت و سقوط می انجامد و باعث ایجاد پدیده ای به نام فقر می شود .فقری که باعث تزلزل پایه های اعتقادی افراد شده و بر باورهای دینی آنها اثر سوءدارد و بنا به فرمایش حضرت علی (علیه السلام) مایه نقص در دین می شود.(فَاِنَّ الْفَقْرَ مَنْقَصَةُ لِلدّینِ )[6]

فقر پدیده نامطلوب اجتماعی است که وجود و گستردگی دامنه آن در جامعه باعث پیامدهای زیان آور همه جانبه ای در کوتاه مدت ودراز مدت می شود وبر همه ابعاد فرهنگی ،اقتصادی ،اجتماعی افراد اثر گذاشته و حتی منجر به ایجاد معضلات و مشکلاتی شده که سلامت روحی و روانی افراد را به مخاطره می اندازد.از این روست که  در همه ادیان و فرهنگهای بشری نکوهش شده  و برای زدودن آن از جامعه راه ها و روش هایی صورت گرفته است.از لحاظ اجتماعی نیز فقدان امکانات مادی وآثار زیانبارآن برشخصیت افراد ازیک سو و حاکمیت ضد ارزشهای زیاده طلبی در جامعه از سویی دیگر مجالی برای حضور تهیدستان در عرصه های اجتماعی نمی نهد. حضرت علی (علیه السلام)می فرمایند: «اَلْفَقیرُ غَریبُ فی بَلْدَتِهِ ؛فقیر در شهر خود هم غریب است».[7]

فقر مادی و فشارهای اقتصادی ناشی ازآن ، چنان دردآور است که انسان را می آزارد و پیوسته جان و دلش را به خود مشغول می سازد و تشویش و اندوه حاصل از آن آرامش روحی فرد را بهم می زند .آنچنان که شخص احساس حقارت وخود کمتر بینی کرده و نمی تواند شخصیت حقیقی و عزت نفس خویش را باز یابد و در حقیقت از دیدگان دیگران کنار رفته و به فراموشی سپرده می شود.

« وَ وَجَدَکَ عائِلاً فَاَغْنی»تو را فقیر یافت سپس توانگر کرد.[8]

اسلام شدیداً طرفدار عدالت اجتماعی و اقتصادی است و اصولاً برپایی قسط و عدل از مهم‌ترین اهداف بعثت انبیا شمرده شده است. از سوی دیگر، می‌دانیم كه فقر در یک جامعه غالباً از نابرابری و بی‌عدالتی سرچشمه می‌گیرد. امیرالمؤمنین علیه السلام  می‌فرماید: «فقیر بخاطر زیاده‌خواهی ثروتمند گرسنه می‌ماند».در دو روایت تقریباً مشابه از امام صادق و امام كاظم علیهم السلام آمده است كه برقراری عدالت موجب غنا و بی‌نیازی مردم می‌شود و در‌واقع، دلیل فقر عده‌ای در جامعه، عدم رعایت عدالت در توزیع ثروت‌هاست.

رهبران دینی به فقر با دیده از میان برنده فضایل انسانی و کرامتهای اخلاقی می نگرند. امام علی (علیه السلام ) در این باره خطاب به فرزند بزرگوار خویش امام حسن مجتبی(علیه السلام) می فرمایند: فرزندم، انسانی را که به دنبال روزی خویش است ملامت مکن، زیرا کسی که هیچ نداشت لغزشهایش بسیار خواهد شد.[9]

بدین ترتیب چهره تیره و تار فقر بر ارزشهای انسانی سایه ای سنگین انداخته، آنان را به فراموشی می سپرد.

با مطالعه مبانی اسلامی، حتی به صورت اجمالی نیک روشن می شود که اسلام در تمامی عرصه ها   جامعیت داشته و مدعی مبارزه با همه ناهنجاریها و کاستیها و از جمله با فقر است و با علل و عوامل آن نیز به نبردی سترگ برخاسته است زیرا در اصل و فرع و تا کوچکترین احکام خود، در تضاد با مترفان، مسرفان مستکبران و متکاثران است.

[1] – کافی ، ج7 ، ص170

[2] – خویی ، منهاج البراعه، ج5، ص338

[3] – مجلسی، بحار الانوار، ج69 ،ص47

[4] – مجلسی ، بحارالانوار ، ج69 ،ص49

[5] – فاطر ،15 رجوع شود به : قرائتی ،محسن،تفسیر نور ،ج9 ،ص487

[6] – دشتی ،نهج البلاغه ،حکمت 319

[7] – محلاتی، غررالحکم ،ج2، ص286

[8] – والضحی ، 8 ، امین ، نصرت، مخزن العرفان در تفسیر قرآن، جلد 15 ص 172

[9] – جامع الاخبار ص110

 


 

موضوعات: بدون موضوع
   پنجشنبه 7 مرداد 1400نظر دهید »

حمد بی حد و ثناء بی پایان ذات پاكی را سزاست كه از نفسی واحد مرد و زن را آفرید[1]و در حقیقت و هویت انسانی آن ها، تفاوتی قرار نداد و روح خدا را [2] تشكیل دهنده آن حقیقت، نهاد و بدن را ابزاری در اختیار روح گذاشت تا بتواند به كمالات انسانی نائل گردد. برای رسیدن آدمی به این كمالات بنابر اقتضای ربوبیتش، راهنمایی بشر را به عهده گرفت و هدایت او را از طریق فطرت[3] و ارسال رسل و انزال كتب[4] تضمین نمود و چارچوبی قانونمند را در نظام هستی استوار گرداند و آن را حدود الهی شمرد[5]و در طرح قوانین به دو معیار راستی و عدالت توجه اساسی و محوری نمود[6]و پایه و اساس آن ها را ابزارهای وجود انسان و نیازهای جامعه قرار داد.

پاکترین درود و تحیّت بر پیامبران و برگزیدگان راه خدا و طریق هدایت بسوی معارف حقه او باد، که با ارشاد خود بشر را از ظلمتکده جهل به وادی ایمن انوار علم و دانش الهی رهبری نمودند. خاصه خاتم الانبیاء و سید المرسلین محمد بن عبد الله صلی الله علیه و آله و جانشینان او، سید الوصیین و امام المتقین و امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب و یازده فرزند امجد او که کاروان بشر را به سوی کمال و لقاء الهی رهنمون شدند و انسان را به آخرین منزل خود که مقام مقربین و صدیقین و مخلّصین است، به قرب الهی رهبری کردند.

و سلام و درود فراوان بر دردانه نبی اکرم، ام ابیها، بنت رسول الله و خیر و کوثر جهانیان که پا به گیتی نهاد و نبوت را دختر و ولایت را همسر و امامت را مادری شایسته بود. او که فضائل انسانی اش برای جهانیان سرمشق و نمونه است و قیام و قعودش حجت بر عالمیان، او که قلم از نگارش اوصافش ناتوان و عقول از درک آن متحیر است.

خداوند تبارک و تعالی انسان ها را آفرید و رمز فضیلت و برتری آن ها را در تقوا[7] نهاد و آن را سرمایه ای دست یافتنی توسط زن و مرد قرار داد. به واسطه رنگ، نژاد، جنسیت. . .آن ها را امتیاز نبخشید و بشر را با توجه به هویت مشترك و مختص، شرایط، تفاوت ها و امكانات، موظف به انجام اعمالی مشترك و مختص نمود و برای اصناف و گروه های مختلف قوانین و مقررات مشخصی را طرح كرد و در مقابل وظایف و اعمال مشترك، حقوقی مشترك را برای انسان ها در نظر گرفت؛ حق حیات، مساوات، آزادی، تعیین سرنوشت. . . و انسان ها را در راه كسب این حقوق مساوی قرار داد و در مقابل وظایف اختصاصی، حقوقی خاص تعیین نمود، حق سرپرستی (قیومیت)، حق همسری، حق مادری، حق فرزندی . .

زن و مرد را در هویت انسانی همپا و همسنگ یکدیگر معرفی نمود و برای مشاركت آن ها در تصمیمات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی،. . . زمینه های لازم را فراهم آورد و بر هركدام از این امور، آدابی خاص وضع نمود كه متناسب با هویت جنسی انسان باشد تا بدین روی وظایف اختصاصی و مشترك افراد دچار خدشه و آسیب نگردد.

انسان ها را به تشکیل زندگی مشترک امر نمود تا ضمن تداوم نسل بشر، کانون خانواده را محل و منشأ آرامش و صمیمیت، انس و الفت قرار دهد و فطرت زن را زمینه ساز مهر و مودتی آفرید تا سلامت روانی، رشد و كمال افراد خانواده بر آن استوار باشد و فرمود: «وَ مِنْ ءَایَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكمُ مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْكُنُواْ إِلَیْهَا وَ جَعَلَ بَیْنَكُم مَّوَدَّةً وَ رَحْمَةً  إِنَّ فىِ ذلِكَ لاَیَاتٍ لِّقَوْمٍ یَتَفَكَّرُونَ»[8] همو آسایش و سكون همسر را به وجود زن میسر گرداند و فرمود: «هُوَ الَّذِى خَلَقَكُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ وَ جَعَلَ مِنهْا زَوْجَهَا لِیَسْكُنَ إِلَیهْا. . .»[9] خداوند تبارک و تعالی از زوجین خواست تا پس از پیمان ازدواج متعهد شوند که در غم و شادی، سختی و راحتی پشتیبان و امانتدار هم بوده و حافظ اسرار یكدیگر باشند و آن تعهد را به پوشش یکدیگر تشبیه نمود و فرمود:« . . هُنَّ لِبَاسٌ لَّكُمْ وَ أَنتُمْ لِبَاسٌ لَّهُن‏ . . »[10]

اما از ابتدای تاریخ در بسیاری از جوامع جنس مؤنث با فراز و نشیب های فراوانی روبرو شد. گاه همپای مردان به تأمین نیازهای زندگی پرداخت و بیشتر اوقات خود را در محیط خانه صرف تربیت کودکان، رفع نیازهای روزمره و ایجاد آرامش در خانواده نمود و جایگاهی والا اختیار نمود و گاه او را عامل هر نوع شر و گناهی دانستند که در تعقل ضعیف، کینه توز، دروغگو و حقیر است و او را موجودی بی ارزش برشمردند و از داشتن فرزند دختر شرمسار بودند و در نتیجه او را به انحاء مختلف از بین می بردند یا در صورت تولد او را در معرض فروش می گذاشتند و همچون بردگان با او رفتار می کردند. دختر تنها در زمانی می توانست به زندگی ادامه دهد که مأمور به خدمت رسانی پدران و شوهران باشد. بدین روی مردان خود را مالکان جنس مؤنث دانستند که می توانند در مملوک خود به هر نحوی که مایلند دخل و تصرف نمایند و بانوان نیز در نقش خدمتکاران خانگی و وسیله تمتع مردان مجبور بودند، زندگی ملال آور را تحمل نمایند و به نابرابری های اجتماعی راضی باشند.

با گذشت ایام و پس از انقلاب صنعتی، نیز اوضاع برای زنان تغییر نکرد بلکه ارزش کار بر اساس ایجاد درآمد و حضور در جامعه سنجیده شد و این درک ایجاد شد كه كار در محیط خانه بی ارزش بوده و در آمدی ایجاد نمی كند. از طرفی نظام تولید خانگی كه با محوریت زنان فعالیت می نمود، جای خود را به نظام كارخانه ای داد. ابزارهای تولید تکامل یافت و نیاز به توانایی و قدرت بیشتر و نیروی كار آموزش دیده ی ماهر بوجود آمد. با رونق یافتن کار در کارخانه ها و نیاز به حضور بیشتر فرد در خارج از خانه، مشاغل به شكلی در آمد كه لازم بود افرادی به آن بپردازند كه قادر هستند تمام وقت خود را صرف آن نمایند. قدرت جسمانی كمتر زن و نیاز به صرف وقت بیشتر در محیط خانه بدلیل نقش مادری و خانه داری، شكافی بین فعالیت های زن و مرد ایجاد نمود به طوری كه نیروی كار مردان جایگزین نیروی كار زنان شد و زنان قربانیان و مردان بهره وران فرایند توسعه گردیدند. بنابراین فعالیت زنان، به صورت كار نامشهود و بدون دستمزد بود.

تغییر در فرهنگ جامعه تحت نفوذ عوامل متعددی مانند مذهب، اجتماع، فلسفه نیز علیه زنان شتافت و آن ها را در موضع ضعف قرار داد و موجب گردید حقوق شهروندی، علم آموزی، حریت، حیات، تملک، مادری و در نهایت حقوق انسانی او از بین برود.

عقیده به برتری مردان و در مقابل نگاه حقارت آمیز به زنان و اجازه هر نوع خشونت علیه آنان طرفداران حقوق زن را برآن داشت تا به مبارزه با وضعیت موجود اقدام نمایند. اولین فریادهای جدی فمنیستی در پایان دادن به تابعیت زنان، در قرن هفدهم، در انگلیس شنیده شد. سپس در طول 200 سال بعد، نداهای بیشتری در هم آمیخت و در فرانسه و ایالات متحده به گوش رسید. فمنیسم سازمان یافته، هم زمان با رشد سرمایه داری و تغییر و تحولات سیاسی و اقتصادی ناشی از آن ظهور كرد و حركت منسجم زنان در قرن نوزدهم در فرانسه گسترش یافت و نام فمنیسم به خود گرفت. فمینیسم‏‏ ارزش هر فرد را در امور فراخانوادگی و فعالیت های اجتماعی او دانست و رشد شخصیت اجتماعی را در رشد استقلال مالی دید. در نتیجه تنها راه نجات زنان از ظلم و ستم را حضور در جامعه بیان نمود و از زنان خواست تحت هر شرایطی در اجتماع حاضر شوند و به فعالیت های اجتماعی بپردازند تا به برابری و تشابه کامل با مردان نائل شوند. ورود زنان در صحنه اجتماع باعث رشد اطلاعات و آگاهی های اجتماعی و سیاسی آنان گردید و آنان به این نتیجه رساند كه می توانند در خارج از منزل شغل انتخاب كنند ودارای استقلال مالی باشند.

اما حرکات مثبت و متعادل یا مبارزات زیاده خواه و آشفته سازی که در کشورهای غربی پدید آمده و داعیه نجات و آزادی جنس زن را فریاد کرده اند یا بازتاب انسانی تبعیضات و تضییقات پیشین این جوامع نسبت به نسوان بوده اند و یا در زیر چنین پوشش دلسوزانه و بشر دوستانه ای برخی خیالات آزادمندانه و تمنیات دنیاپرستانه خود را دنبال کرده اند که این امر نیاز به بررسی دقیق دارد.

در مقابل این مکتب بشری که داعیه نجات بانوان از ظلم و ستم حاکم بر جوامع را داشت، مکتب الهی اسلام، دو هویت برای افراد قائل شد؛ هویت انسانی كه پایه و اساس انسانیت و در رتبه برتر و درجه عالی تر است و مشترك بین زن و مرد می باشد. این هویت انسانی، وظایف و حقوقی مشتركی در پی دارد و هویت جنسی مختص نیز وظایف و حقوق خاصی به دنبال دارد. بدین روی در بین انسان ها از لحاظ جنسی اختلاف هایی دیده می شود كه این تفاوت ها دلالتی بر تبعیض و ترجیح گروهی بر گروه دیگر نمی باشد، بلكه تبعیض و بی عدالتی زمانی هویدا می شود كه موجودات خارج از جایگاه خاص و مناسب خود قرار گیرند، به صفات و ویژگی های مخصوص  آن ها توجه نشود و فعالیتی فوق یا خارج از طاقت و ابزارهایشان از آن ها خواسته شود.

این رساله در فصل اول به بیان کلیات بحث می پردازد که شامل: «مباحث مقدماتی و طرح بحث و فرضیات و سؤالات، بیان پیشینه بحث» است.

خرید اینترنتی فایل کامل :

 

 پایان نامه و مقاله

 

– فصل دوم در باب بررسی جایگاه زن در مکتب فمینیسم‏‏ تدوین یافته تا ضمن تبیین علل و ریشه های پیدایش فمینیسم‏‏ خواننده را با عوامل شکل گیری این مکتب آشنا سازد و در جریان مهمترین جنبش ها و امواج اعتراض آمیز طرفداران حقوق زنان قرار دهد و پیامدهای مثبت و منفی این نهضت ها که گاه به نفع جنس زن و گاه به ضرر او بوده را ارزیابی نماید.

– فصل سوم نویسنده به تبیین جایگاه زن در آیات قرآن کریم و روایات پرداخته و هویت انسانی و جنسی او را مورد بررسی قرار داده تا به دیدگاه اسلام در باره جایگاه مشترک بین زن و مرد و جایگاه مخصوص و ویژه بانوان دست یابد.

در فصل چهارم به بررسی تطبیقی «جایگاه زن» در اسلام و فمینیسم‏‏ پرداخته تا بدور از هرگونه تعصب به مقایسه این دو دیدگاه بپردازد و مشخص نماید آیا فمینیسم‏‏ که داعیه جانبداری از حقوق زن را دارد، توانست شأن و شخصیت والایی برای او قائل شود و یا اسلام در روزگاری که همه عالم زن را تحقیر می کردند، مقام والای او را ستود و جایگاه ویژه او را توسط نبی اکرم صلی الله علیه و آله تبیین نمود.

قابل ذکر است که:

  • از دیدگاه طرفداران حقوق زن، فمینیسم‏‏ به دلیل عدم پاسخگویی به نیازها و درخواست های زنان و عدم توانایی در احیای تمامی حقوق بانوان دچار فراز و نشیب هایی شد. لذا با ایجاد جنبش ها و موج های متعدد که هر یک به نوعی موج قبل را مورد نقد قرار می داد و گاه تلاطم یک موج در درون خود منجر به ایجاد دیدگاه های ضد و نقیض در همان موج می گردید(مانند دیدگاه افراطی و متعادل در موج دوم) فصل دوم به دلیل بیان این فراز و نشیب ها از لحاظ حجم بیش از فصل سوم می باشد. در فصل سوم دیدگاه اسلام وجود دارد که در طول تاریخ با دگرگونی مواجه نشد و قوانین آن با گذشت ایام تغییر نیافت. بدین روی حجم کمتری را به خود اختصاص داده است.
  • از طرفی این رساله به طرح مباحث حقوقی زن و پاسخ به مسائل مربوطه مانند دیه، سهم الارث، شهادت زن و . . . نمی پردازد. لذا نویسنده به حوزه فقهی اسلام در باره بانوان، علت ها و شرایط آن وارد نشده است.
  • به دلیل حجم زیاد رساله، نویسنده از بیان فمینیسم‏‏ در ایران صرف نظر کرده است.

 

 

 

فصل اول

 

کلیات و مفاهیم

 

 

 

  • بیان مسأله:

در گذر زمان، تیره ها و تبارها، امت ها و ملت ها، فرهنگ ها و تمدن ها پدید آمدند با نگرش ها و گرایش های متفاوت به ویژه در باره منزلت و موقعیت «مردان» و «بانوان»، که مع الاسف در اغلب آن ها نسبت به حقوق و امتیازات زنان، نه فقط ارزش آن ها در نظر گرفته نشد بلکه در مقام عمل، حدود آن ها نیز رعایت نگردید. در حالی که اسلام در 14 قرن پیش زنان و مردان را یکسان خواند و تنها تفاوت آن ها را در انجام عمل صالح و مزین شدن به ارزش های انسانی دانست و فرمود: « مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِّن ذَكَرٍ أَوْ أُنثىَ‏ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیَوةً طَیِّبَةً وَ لَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا كَانُواْ یَعْمَلُون‏»[14] و علت تفاوت آفرینش «مرد» و همسرش «زن»، با دو ساختار طبیعی متمم، را زمینه پذیرش دو گونه ساز و کار اجتماعی مکمل قرار داد تا با تشکیل خانواده علاوه بر بقای نسل، در نیل به قرب الهی کمک کار هم باشند.

[1] -«یَأَیهَُّا النَّاسُ اتَّقُواْ رَبَّكُمُ الَّذِى خَلَقَكمُ مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَة . . »النساء/1

[2] -« فَإِذا سَوَّیْتُهُ وَ نَفَخْتُ فیهِ مِنْ رُوحی‏ فَقَعُوا لَهُ ساجِدینَ» الحجر/29؛ ص/72

[3] -«. . . فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتىِ فَطَرَ النَّاسَ عَلَیهَْا  . . .»الروم/30

[4] -« یَامَعْشرََ الجِْنّ‏ِ وَ الْانسِ أَ لَمْ یَأْتِكُمْ رُسُلٌ مِّنكُمْ یَقُصُّونَ عَلَیْكُمْ ءَایَتىِ . . »الانعام/130

[5] -«تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ وَ مَن یُطِعِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ یُدْخِلْهُ جَنَّتٍ تَجْرِى. . »النساء/13

[6] -«وَ تَمَّتْ كلَِمَتُ رَبِّكَ صِدْقًا وَ عَدْلًا  لَّا مُبَدِّلَ لِكلَِمَاتِهِ  . . »الانعام/115

[7] -«…إِنَّ أَكْرَمَكمُ‏ْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَئكُمْ ..»الحجرات/13

[8] – الروم/21

[9] – الاعراف/189

[10] –البقره/187

[11] – ر.ک: فصل دوم

[12] – ر.ک: فصل سوم

[13] -ر.ک: اعتقاد به فرودستی زنان در جوامع مختلف از جمله انگلیس، فرانسه . . .

[14] – النحل/97

 


 

موضوعات: بدون موضوع
   پنجشنبه 7 مرداد 1400نظر دهید »

هدف از بررسی این افراد، معرفی نسبتاً مختصری از زندگی نامه و عقاید آنها در مورد خدا به زبان فارسی است که ناقد آموزه تثلیث می باشند. این افراد به خصوص سروتوس مسیری را طی کردند که بعدها باعث ایجاد جریان مستقلی در مسیحیت شدند و نظرات و دیدگاه های آن ها می تواند تقاربی میان یکتاپرستی مسیحی و یکتاپرستی اسلام ایجاد کند.

نگارنده با شناختی که از افراد یاد شده به دست آورده است ، در صدد برآمد زندگی و افکارشان را بررسی کند. علاوه بر انگیزه علمی که در انتخاب این موضوع موثر بوده ، دلایل زیر می تواند انتخاب نگارنده را بهتر و بیشتر توجیه کنند.

با وجود این محکوم شدند و کلیسا سعی بسیار بر پنهان نمودن افکار وآثار آنان کرد، اما این افکار تا قرن ها پس از مرگ ایشان طرفدارانی داشت که برخی از آن ها هنوز هم وجود دارند. بر این اساس نگارنده در صدد برآمد که با انتخاب موضوع مذکور ، حقایقی را مکشوف سازد که می توان افکار آنان را اشکال مختلف توحید در مسیحیت اعلام نماید.

3- کلیسا فرد بدعت گذار را مجازات می نمود زیرا پس از نشان دادن خطا به فرد، از خطای خود تبری نمی جسته و وتوبه نمی کردند. بر این اساس بدعت ، برای کلیسا در حکم شکست بوده است یعنی ناکامی در امر نجات دادن فرد که رسالت آن در زمین بوده است. به این ترتیب نوعی دوگانگی نسبت به شخص بدعت گذار وجود داشته ، مسئولیت وی (بر خلاف کافر) مستقیماً بر دوش کلیسا بوده است که در صورت اصلاح نشدن می بایست مجازات نماید. بنابراین از سوی کلیسا مجازات های سختی شدند. برای مثال سروتوس مدتی در زندان بود و اندکی بعد به همراه کتابهایش در آتش سوزانده شد.

4- افراد مذکور دارای آثار و نوشته هایی بودند که به دستور امپراتور یا پاپ طعمه آتش قرار گرفتند. هدف آن ها از سوزاندن این آثار این بود که مانع از رسوخ این نوع تفکر و دیدگاه بر جامعه مسیحیت شوند.

5- با وجود این همه سختگیری های کلیسا ، این افراد پیروانی بدست آوردند که قرن ها زیسته اند. این خود نشانه ای بر این مدعاست که اگرچه  افرادی در طول تاریخ مورد لعن و تکفیر قرار گیرند و از سوی جامعه طرد گردند ، اما افکار و اندیشه مقوله ای نیستند که با سوزاندن آثار و یا بدعت خوانده شدن آن مطرود گردند و از بین روند .بلکه ممکن است پس از گذشت سالیان بار دیگر ظهور یابند.

اما در خصوص واژه خدا که عمده مطالب این پژوهش به آن مرتبط است می توان گفت که خدا در دین مسیحیت جزئی از الاهیات مسیحی  است . الهیات به معنی خداشناسی است که مبیّن تعریف، توصیف و شناخت خدا در یک دین میباشد. در الهیات مسیحی بحث محدود به وجود خدا نمی‌ماند بلکه موضوعات دیگری نیز مورد مطالعه و تحقیق قرار میگیرند.   در الهیات مسیحی هنگام بحث از آموزه خدا صرفا به ذات و صفات او پرداخته نمی‏شود و در مورد تمامی شئون الوهی وی از جمله علم خدا، نام‏های خداوند، مشیت خدا، قدرت خدا، تدبیر خدا، حکمت او و سایر امور مربوط به خدا پرداخت می‏شود.

از آن جا كه خداوند داراى وجودى نامحدود است ارائه ى تعریفى جامع و مانع در مورد او كارى ناممكن است. درباره ى خدا دو مطلب مشخص شده است: یكى آن كه «خدا وجود است» و مى توان تفاوت او را با سایر وجودها بیان كرد; و دیگر آن كه صفات الهى را كه براى انسان مكشوف شده است مى توان شرح داد.

 

خدا غیرمادی و بدون جسم است.

خدا نامرئی است.

1 – روح بودن             خدا زنده است.

خدا یک شخصیت است.

 

2- قائم به ذات بودن (وجود خدا به هیچ علت خارج از خودش متکی نیست)

«ذات خدا          3- نامحدود بودن

4- ابدی بودن ( خدا از نظر زمان نامحدود است ، او بدون آغاز و بدون              انتها است)

 

1- حضور مطلق

«صفات خدا»  :  صفاتی که جنبه اخلاقی ندارند             2- قدرت مطلق

3- تغییرناپذیری

 

1- مشیت خدا

 

 

«افعال خدا»

 

خرید اینترنتی فایل کامل :

 

 پایان نامه و مقاله

 

مستقیم

2- آفرینش

غیرمستقیم

 

حال به واژه یونیتارین می پردازیم که واژه کلیدی دیگر است؛ یونیتارین Unitarian ، به معنای موحد، معتقد به وحدت خداوند است که واژه مخالف تثلیث هم در مسیحیت معنا می دهد.این واژه از کلمه Unity نشأت می گیرد که به معنای توحید و وحدانیت است. البته لازم به توضیح است که واژه یونیورسالیسم Universalism، هم در مسیحیت مطرح می شود که فرع بر واژه یونیتارین است. (گواهی،1387، 120) آن به این معنا است : اعتقاد به اینکه کلیه مردم بالاخره رستگار خواهند شد ونجات و فلاح منحصر به بنی اسرائیل نیست. البته این واژه (یونیورسالیسم)در این پژوهش مورد دقت نیست و واژه اصلی یونیتارین است با معنایی که ذکر شد.

یونیتارین یا یکتاپرستی، نهضتی است که شکل جدید آن، در قرن شانزدهم میلادی پدیدار گردید. پیروان این مکتب، با احیای دیدگاه های افلاطونی در مورد جایگاه عقل و اندیشه، بر یگانگی خداوند اصرار ورزیدند و آموزه تثلیث را انکار نمودند. (Doniger,2006, p.1117 )

مهمترین عقیده و وجه تمایز یونیتارین ها از دیگر مکاتب و مذاهب مسیحی این است که آنان بر استفاده از عقل و اندیشه آدمی در دین تأکید می­ورزند.بر همین اساس، آنان تثلیث را قبول ندارند، خدا را تنها در یک شخص (و نه در سه شخص) پذیرفته و الوهیت حضرت عیسی را انکار می­ کنند.( ibid,1118)

از دیگر ویژگیهای اعتقادی یکتاپرستان، گونه ­ای از پلورالیزم دینی است.از نگاه آنان فروکاستن حقیقت در حد مذاهب و مکاتب موجود، کاملا اشتباه است و حقیقت امری بسیار والاتر و بالاتر از این امور است. بنابراین و از دیدگاه یکتاپرستان، مذاهب و مکاتب مختلف تنها شیوه ­های مختلف و متفاوتی برای نگرش به حقیقت و درک آن است.( De  clercg,1967, p.303 )  از دیگر مشخصه­های اعتقادی یونیتارینها انکار آموزه­هایی مانند سقوط انسان، کفاره و مجازات ابدی است( Cross, F. L,2005, p.1659)

البته و بی­تردید،یکتاپرستی عقیده­ای بسیار کهن است که سابقه آن به قرون ابتدایی مسیحیت باز می­گردد. با این وجود، برخی مسیحیان تمایل دارند که پیشینه این اعتقاد را به قرنهای دوم و سوم میلادی باز گردانند.آنها اظهار می­دارند که الهیات یکتاپرستی، ریشه در تعالیم مونارشیزم، آریوس[1] (250-336م) و پیروان وی آریان­ها[2] دارد. (Doniger,2006,p.1119 )

De  clercg, 1967,p.304))

به نظر می‌رسد بر طبق تعریفی که از یونیتارین ارائه شده است، باید دامنه یونیتارینها را بسیار فراتر از پیروان خاص این نهضت (با نظام کلیسایی خاص)دانست.بر این اساس، باید تمامی کسانی که منکر آموزه تثلیث هستند و موحد شمرده می­شوند را در زمره یکتاپرستان قرار داد، حتی اگر به این نظام خاص کلیسایی و یا عبادی، وابسته نباشند.

اما مختصری از بنیانگذار این خط فکری میخائیل سروتوس ؛ او فردی اسپانیایی بود که در شهر ژنو ،که فرقه کالون پیروانی داشت ظهور کرد. این مرد پس از مطالعه در عهد جدید موضوع تثلیث را در آن نیافت ولذا عقیده به تثلیث را کفر محض دانست. او کتاب «اثبات خطای تثلیث» را نگاشت ودر سال 1531م منتشر کرد. او در این کتاب ثابت کرده بود که پیدایش تثلیث  از ابداعات کلیسای کاتولیک است و مسیحی صحیح الایمان که به دستور انجیل عمل می کند، باید دست از تثلیث بردارد، زیرا عقلاً محال است که اجزاء ثلاثه ی سه شخصیت ، خدای واحدی شود. (مبلغی آبادانی؛1373،809 ) کلیسا به دستور کالون او را دستگیر کرده و همراه با کتابهایش سوزاند.( مولند ،1381؛ 456 و تسوایگ،1383،98)

چنانچه بیان شد در این پژوهش به بررسی خدا پرداخته شده که شاخه ای از الاهیات مسیحی است . شامل پنج فصل می باشد که فصل اول کلیات است ، فصل دوم به بررسی زندگی نامه یونیتارین ها می پردازد ؛ فصل سوم درباره ذات خداوند ؛ فصل چهارم صفات خداوند وفصل پنجم افعال خداوند پرداخته شده است ، که نمودار رسم شده در صفحات قبل کامل تر مسئله را روشن می نماید.

 

 

فاطمه پاک نیت

تهران. تیرماه 1392

 

 

 

 

فصل اول:

کلیات

 

 

 

1-1 بیان مسأله

[1] .Arius

[2] .Arians

[3] congregational polity

 


 

موضوعات: بدون موضوع
   پنجشنبه 7 مرداد 1400نظر دهید »

1 ... 52 53 54 ...55 ... 57 ...59 ...60 61 62 ... 178

تیر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
            1
2 3 4 5 6 7 8
9 10 11 12 13 14 15
16 17 18 19 20 21 22
23 24 25 26 27 28 29
30 31          
 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

distance from tehran to armenia
جستجو
آخرین مطالب